- مباني نظري و پيشينه تحقيق درباره سبك هاي فرزند پروري
مباني نظري و پيشينه تحقيق درباره سبك هاي فرزند پروري منابع فارسي و انگليسي دارد ارجاع و پاورقي استاندارد دارد رفرنس دهي استاندارد دارد كاملترين در سطح اينترنت، داراي تحقيقات انجام شده در ضمينه تحقيق گارانتي بازگشت وجه دارد فرمت doc تعداد صفحات 36
دسته: روانشناسي
بازديد: 9 بار
فرمت فايل: doc
حجم فايل: 50 كيلوبايت
تعداد صفحات فايل: 36
اين فايل فهرست ندارد
مباني نظري و پيشينه تحقيق درباره سبك هاي فرزندپروري
خصوصيات محصول:
- منابع فارسي و انگليسي دارد.
- ارجاع و پاورقي استاندارد دارد.
- رفرنس دهي استاندارد دارد.
- كاملترين در سطح اينترنت، داراي تحقيقات انجام شده در ضمينه تحقيق
- گارانتي بازگشت وجه دارد.
مباني نظري و پيشينه تحقيق درباره سبك هاي فرزندپروري
فرمت : doc
تعداد صفحات : 36
سبك هاي فرزندپروري
راه هاي انتخاب روش هاي تربيتي
تا چند سال اخير، اكثر مطالعات مربوط به اجتماعي شدن بر اين نكته تأكيد داشت كه فنون تربيت و رفتارهاي والدين، بر رشد كودك اثر مي گذارد و به آن شكل مي دهند. اين تحقيقات نقش كودك را به عنوان عامل تعيين كننده اجتماعي شدن خود ناديده مي گرفت. اين ديدگاه در طول سال هاي اخير تحول يافته است و امروزه، شايستگي والدين را بر اساس سه عامل تعيين كننده مهم در نظر مي گيرند: مسئوليت و سلامت رواني والدين، ويژگي هاي كودك و منابع استرس و حمايت كننده كه در درون و بيرون خانواده (محيط) وارد عمل مي شوند (برنز، 2006).
مسئوليت و سلامت رواني والدين
تعليم و تربيت كودكان تحت تأثير شخصيت والدين آنها قرار مي گيرد. به اين ترتيب، والدين آشفته بيش از ديگران، با خطر داشتن كودكان آشفته، روبه رو خواهند بود. يكي از تحقيقات آمريكايي، كه بر روي 693 خانواده و طي يك دوره شش ساله انجام گرفت، نشان داده است كه 64% كودكاني كه اختلال هاي عاطفي نشان مي دادند، به مادراني تعلق داشتند كه داراي اختلال هاي رواني بودند. در خانواده هايي كه تنها پدر نشانه ها يا اختلال هاي عاطفي داشت47 % كودكان اختلال داشتند.72% كودكان مسأله دار، در خانواده هايي بودند كه پدر و مادر هر دو اختلال داشتند و اين درصد دو برابر اختلال رواني كودكان بود كه در خانواده هاي آنها از اين دو نوع اختلال ها وجود نداشت. پژوهشگران ديگر كشف كرده اند كه تحريك پذيري دائمي والدين مي تواند به سلامت عاطفي كودك و به رشد و توانايي هاي شناختي او آسيب برساند. مادراني كه از افسردگي رنج مي برند، در مقايسه با ديگر مادران، با فرزند خود كمتر عاطفي، كمتر خودمختار و بيشتر محافظه كارند. همچنين آنها با كودك بزرگتر خود كمتر بردبارند و بيشتر تمايل دارند كه او را تنبيه كنند. برعكس، كودكان تقريباً يك ساله اي كه والدين شاد دارند، رابطه عاطفي محكم تري با آنها برقرار مي كنند و در نتيجه به نظر مي رسد كه نسبت به بچه هايي كه والدين آنها ظاهراً شاد نيستند، امتيازهاي بيشتري بدست مي آورند (پورابراهيم و همكاران، 1390).
ويژگي هاي كودكان
به نظر مي رسد كه برخي متغيرها، مثل سن و جنس، خلق كودك و نوع تعليم و تربيت را كه او دريافت مي كند، تحت تأثير قرار مي دهند. پژوهشگران مشاهده كرده اند كه والدين مثل ساير بزرگسالان، وقتي در مقابل يك كودك نافرمان، منفي و خيلي شلوغ قرار مي گيرند معمولاً با رفتارهاي منفي و آمرانه واكنش نشان مي دهند (پرچم و همكاران، 1391).
محيط؛ منابع استرس و حمايت
والدين، زندگي خانوادگي خود را در انزواي اجتماعي آغاز نمي كنند. آن ها قبلاً در شبكه هاي ارتباطي اعضاي خانواده و دوستان خود وارد شده اند و در بسياري از موارد، شغلي انتخاب كرده اند. اين محيط هاي اجتماعي مي توانند منابع استرس يا حمايت يا هر دو باشند. يكي از قابليت هاي انسان، تمايل او به حمايت كردن و حمايت شدن است. چون حمايت اجتماعي بر انسان اثر مفيدي دارد، شخصي كه به شبكه ها و گروه هاي اجتماعي وارد مي شود، بطور مرتب تجربه هاي مثبت كسب مي كند و اين تجربه ها، به كاهش آثار احتمالاً زيانبار رويدادهاي استرس آور بر او كمك مي كنند (آنولا[1] و نورمي[2]، 2012).
تعريف سبك هاي فرزندپروري
رابطه بين كودكان و والدين و ساير اعضاي خانواده را مي توان به عنوان نظام يا شبكه اي دانست كه در كنش متقابل با يكديگر هستند. اين نظام بطور مستقيم و غيرمستقيم از طريق سبك ها و روش هاي مختلف فرزندپروري در كودكان تأثير مي گذارد، اكثر روانشناسان همچون بالبي[3] (1969)، فرويد (1964) و مايز و پتيت[4] (1997)، صرف نظر از مكتبي كه به آن معتقدند، كنش هاي متقابل ميان والدين و فرزندان را اساس تحول عاطفي تلقي مي كنند. ايشان سبك هاي فرزندپروري را اينگونه تعريف كرده اند: مجموعه اي از رفتارها كه تعيين كنندۀ ارتباطات متقابل والد- فرزند در موقعيت هاي متفاوت و گسترده اي است و اينگونه فرض مي شود كه موجب ايجاد يك فضاي تعامل گسترده مي گردد».
دارلينگ و استينبرگ[5] (1993) شيوه هاي فرزندپروري را اين گونه تعريف كرده اند: «مجموعه اي از گرايش ها، اعمال و جلوه هاي غيركلامي كه ماهيت تعامل كودك و والدين را در تمامي موقعيت هاي گوناگون مشخص مي كند و در سير حيطۀ اقتدار منطقي، استبدادي و آزادگذار مطرح شده است». تعريفي ديگر از برك لورا[6] (1998) بدين شرح است: «تركيب هايي از رفتارهاي والدين كه در موقعيت هاي گسترده اي روي مي دهد و جو فرزندپروري بادوامي را پديد مي آورند». همچنين پژوهش هاي انجام شده بر پايه و نظريه بوم شناختي براون فنبرنر، نشان دهندۀ آن است كه سبك هاي فرزندپروري، انعكاسي از پايگاه اقتصادي و بافت اجتماعي درون خانوادگي است. در اين ميان متغير اقتصادي و اجتماعي و سطح درآمد خانواده داراي بيشترين تأثير بوده است (به نقل از باير[7]، 2011).
عوامل مؤثر بر سبك هاي فرزندپروري
طبقه اجتماعي و پرورشي كودك
با در نظر آوردن تفاوت عظيمي كه در موقعيت هاي زندگي افراد بي بضاعت و افراد مرّفه وجود دارد، جاي تعجب است كه اختلافات بيشتري در مورد ارزش ها و پرورش كودك وجود ندارد. همان تعداد معدودي را كه وجود دارد مي توان بر حسب بعدي از قدرت و خود فرماني در مقابل درماندگي و فرمانبري از اوامر ديگران، در نظر آورد. والدين طبقه پايين بر احترام از اقتدار، تأكيد بيشتري دارند در صورتي كه والدين طبقه متوسط بر رشد و كنجكاوي، كنترل دروني، توانايي به تأخير انداختن خوشي ها و كار به خاطر هدف هاي دور و حساسيت در روابط با ديگران تأكيد مي كنند. تفاوت بين طبقات اجتماعي مختلف از لحاظ فرزندپروري منعكس كننده تجربه اجتماعي والدين است. بزرگسالان طبقۀ كارگر غالباً دستورات را بدون چون و چرا انجام مي دهند؛ رئيس آنان معمولاً در مورد علت قواعد و ضروريات كار به ندرت با آنان حرف مي زند. بنابراين، والدين طبقه پايين كمتر با ساختن و تغيير و اصلاح قوانين در جامعه سرو كار دارند و به همين دليل قواعد و ساخت و قدرت بيش از منطق وجودي آن براي آنان مطرح است. والدين اين طبقه معمولاً فرزندان خود را تحت كنترل دارند، اقتدارگر و مستبد هستند و به ندرت عقايد فرزندان خود را در نظر مي گيرند و براي قواعد و درخواست هاي خود استدلال مي آورند. برعكس، افراد طبقه متوسط كه كارشان ايجاب مي كند خلاقيت بيشتري داشته باشند، رقابت جو باشند و خطر كنند. معمولاً فرزندانشان را در جهت مستقل بودن و خود رهبري تربيت مي كنند. والدين طبقه متوسط و بالاتر، خلاقيت و موقعيت و استقلال فرزندشان برايشان اهميت بيشتري دارد و در ضمن حس كنجكاوي تسلط بر خود را در آنان تقويت مي كنند. از اين رو به طور كلي، دموكرات تر هستند و در رفتار با فرزندان خود پذيراترند. رفتار گرمتري دارند، با آنان استدلال مي كنند و براي مقرراتي كه وضع مي كنند بيشتر استدلال مي آورند.
مطالعاتي ديگر نشان مي دهد كه والدين داراي تحصيلات و مشاغل بالاتر در هدايت فرزندان خود از استدلال بيشتر استفاده مي كردند. كاربرد بيشتر استدلال نيز به نوبۀ خود با الگوهاي آمرانه (نه خودكامه) تربيت كودك، كنترل غيرمستقيم مثبت، محبت، پذيرش و حمايت مرتبط بود. همراه با افزايش تعداد فرزندان در خانواده، نگرش والدين در مورد پرورش كودك و شرايطي كه كودك در آن پرورش يافته است، تغييرمي كند. در خانواده هايي كه كودكان زيادي دارند، به ويژه بيش از 6 فرزند، نقش هاي خانواده با صراحت بيشتري مشخص مي شود، وظيفه هر كس مشخص مي شود و انضباط شديدتر و قدرت طلبانه تر است. والدين نمي توانند تعدادي از كودكان را آزاد بگذارند چون در آن صورت بي نظمي و هرج و مرج در خانواده ايجاد مي شود. در خانواده هاي پرجمعيت، مادران بويژه در مورد دخترانشان كنترل شديد و خصمانه اي به كار مي برند. علاوه بر اين، به موازات افزايش تعداد فرزندان در خانواده، مادر نه تنها توجه كمتري به كودكان نشان مي دهد بلكه صميميت و محبت او هم نسبت به آنها كاهش مي يابد. غالباً خواهران و برادران بزرگتر نقش هاي سرپرستي و نظارت را كه بر عهدۀ والدين در خانواده هاي كم جمعيت مي باشد به عهده خود مي گيرند.
كنش هاي متقابل بين والدين و كودك و ترتيب تولد
در مواردي كه اختلافات را ناشي از ترتيب تولد دانسته اند، آنها را غالباً به تغييرات موجود در كنش هاي متقابل بين والدين و خواهران و برادران و به تجربيات منحصر به فردي كه كودكان در آن موقعيت ويژه در خانواده دارا هستند، نسبت داده اند. در پي تولد يك خواهر و برادر، بسياري از فرزندان ارشد بويژه پسران، مشكلات احساسي و رفتاري نشان مي دهند. مادران پس از تولد دومين فرزند، با اولين فرزند خود داراي برخورد منفي تر، قهرآلود تر و سختگيرانه تر بوده و اوقات كمتري را صرف بازي با او مي كند. همچنين فرزندان نخست، اصطكاك انضباطي بيشتري با والدينشان دارند. در هر سني، نخستين فرزند بيش از ساير فرزندان، همسان تر و آزادتر عمل مي كنند و شايد اين به علت اعتماد به نفسي است كه به واسطۀ تمرين پرورشي كودك بدست آورده اند. در حقيقت فرزند نخست، «كودك تمريني» است كه توسط والدين از طريق آزمايش و خطا و شيوه ها ي تربيت كودك را مي آموزد، از طرفي ديگر، برخي تحقيقات نشان مي دهد كه والدين به فرزند اول خود بيشتر اهميت مي دهند و تعامل بين آنها، از نظر اجتماعي و عاطفي بيشتر است در ضمن معمولاً از اولين فرزند خود توقع و انتظارات بيشتري دارند. در مجموع، نه رتبه تولد در بين برادران و خواهران و نه خانواده، هيچ يك نمي تواند شاخص خوبي براي پيش بيني آينده كودك باشد (بيرامي، بهادري و خسروشاهي، 1389).
شخصيت و نگرش ها و رفتار والدين
شيوه هاي والدين و روش هاي انضباطي آنان بي ترديد تحت تأثير خصوصيات شخصيتي و سيستم اعتقادي آنان مي باشد. اغلب تحقيقات قالب اجتماعي بر متغير در رفتار شخصيت والدين تمركز نموده اند. از لحاظ نظري، شخصيت آشكارا به عنوان پيش بيني كننده رفتار ارتباطي والدين تصور مي شود. تحقيقاتي كه شخصيت را با تعامل مرتبط مي سازند، فرض بر اين است كه باورها، ارزش ها و اهداف دروني والدين از رفتارهايشان به ظهور مي رسند. علاوه بر اين، الگوهاي فرزندپروري، ثبات قابل ملاحظه اي را در سير رشد كودكان نشان مي دهند. در نتيجه، نظريه پردازان بيان داشته اند كه درك رابطه بين صفات شخصيتي و رفتار اعمال شده براي فهم كامل پويايي هاي ارتباطي بين والدين و كودكان امري ضروري است. از آنجايي كه تعليم و تربيت كودكان تحت تأثير شخصيت والدين آنها قرار مي گيرد به اين ترتيب، والدين آشفته بيش از ديگران، با خطر داشتن كودكان آشفته روبه رو خواهند بود. همچنين نگرش ها و رفتار والدين مي تواند تسهيل كننده و يا مانع در جريان رشد و تكامل كودك باشد. الگوهاي فرزندپذيري تا حدود زيادي بازتاب ارزش هاي والدين هستند. به عنوان مثال، برخي از والدين براي همنوايي در كودكان ارزش قائل اند و برخي ديگر براي خودراهبردي والدين سختگير و خشن مانع مي شوند، تا فرزندانشان از روابط مثبت و سازنده با همسالان خويش كه براي استقلال آنان بسيار مؤثر است بهره مي گيرند. در حالي كه والدين پذيرا منبع امنيت براي نوجوانان نگران و مضطرب خويش خواهند بود. چنين والديني نه تنها در حل مشكلات نوجوان با او همراه و هميارند، بلكه نوجوان را به مستقل شدن و پذيرش مسئوليت تشويق مي كنند. والدين سالم و بالغ معمولاً با حساسيت و مهرباني بيشتري به نيازها و اشارات كودكان توجه مي كنند و اين نوع فرزندپروري امنيت عاطفي، استقلال، توانش اجتماعي و موفقيت هوشي را تشويق مي كند. بعضي از والدين معتقدند كه كودكان حرف مي زنند و از آنان سؤالات بسياري مي كنند، در نتيجه آنان را در تفكر و استدلال بر مي انگيزند. برعكس، والديني كه فكر مي كنند كه فرزندانشان يادگيرندگاني منفعل اند مستقيماً آنان را هدايت مي كنند و فرمان مي دهند. والدين، در صورتي كه احساس كنند كه بدرفتاري كودك عمدي بوده و كودك آنقدر بزرگ شده كه بتواند رفتارش را كنترل كند او را تنبيه مي كنند (رضايي و مددخواه، 1388).
تكنيك هاي والدين جهت اعمال كنترل
از جمله تكنيك هاي مورد استفادۀ والدين جهت اعمال كنترل فرزندان خود به عبارت زير مي باشد:
تكنيك قدرتي-اثباتي
شامل تنبيه بدني و محروميت است. تهديد و تنبيه بدني شديد با پرخاشگري فيزيكي در كودكاني كه رفتار والدين خود را الگو قرار مي دهند همبسته است.
تكنيك امري- كاربردي
تكنيكي دستوري بدون استفاده از تنبيه يا تهديد آشكار به تنبيه. موفقيّت اين تكنيك به پذيرش تسلط والدين از سوي كودك بستگي دارد. اگر كودك تسلط والدين را نپذيرد و از دستورات آنها سرپيچي كند بايد با نوعي تنبيه منطقي با عدم اطاعت وي مقابله كرد.
تكنيك القايي خودگرا
تأكيد مستدل بر منافع بدست آمده و هزينه هايي كه كودك ممكن است در نتيجۀ رفتار خود مجبور به پرداخت آن شود. اين تكنيك بر كودكان تأثير مثبتي دارد. يكي از مطالعات نشان داده است كه، فرزنداني كه مادرانشان رهنمود يا رهنما كننده باشند، در ميان همسالان خود محبوبيت بيشتري دارند و رفتار اجتماعي تري در زمين بازي از خود نشان مي دهند.
منابع فارسي
1- آقايار، اديب. (1386). اثربخشي آموزش هوش هيجاني بر پرخاشگري دانش آموزان پسر سال اول دبيرستان. مجله بهبود دانشگاه علوم پزشكي كرمان، سال 14، دوره 3، صص 210-198.
2- آقايي نژاد، جان بابا؛ فرامرزي، سالار و عابدي، احمد. (1392). تأثير يك دوره فعاليت منظم ورزشي بر پرخاشگري دانش آموزان عقب مانده ذهني آموزش پذير. مجله رشد و يادگيري حركتي-ورزشي، شماره 12، صص 105-91.
3- احمدي رق آبادي، علي. (1389). بررسي ارتباط هوش هيجاني و بهداشت رواني در دانش آموزان مقطع پيش دانشگاهي شهر رشت. مقاله كارشناسي ارشد، دانشگاه گيلان، دانشكده علوم انساني.
4- اقدسي، علي نقي؛ نجفي، سولماز؛ اسماعيلي، رقيه؛ پناه علي، امير و محمدي، اكبر. (1392). مقايسه شيوه هاي فرزندپروري والدين نوجوانان پسر بزهكار و عادي. مجله زن و مطالعات خانواده، سال 4، شماره 13، صص 151-141.
5- اكبر زاده، نسرين. (1388). هوش هيجاني ديدگاه ماير و سالووي و ديگران. تهران: انتشارات فارابي.
6- بقرآبادي، قاسم؛ شريفي درآمدي، پرويز و دولت آبادي، شيوا. (1389). بررسي تأثير شن درماني بر كاهش پرخاشگري دانش آموزان پسر ناشنوا. مجله مطالعات روان شناختي دانشكده علوم تربيتي و روانشناسي دانشگاه الزهرا، دوره 6، شماره 1، صص 17-1.
7- بيرامي، منصور؛ بهادري، علي اكبر و خسروشاهي، جعفر. (1389). ارتباط شيوه تربيتي والدين با پيشرفت تحصيلي دانش آموزان راهنمايي. مجله علوم تربيتي، سال 7، شماره 10، ص 21-1.
8- پارسا، نسرين. (1390). هوش هيجاني. تهران: انتشارات رشد.
9- پرچم، اعظم؛ فاتحي زاده، مريم و اله ياري، حميده. (1391). مقايسه سبك هاي فرزندپروري بامريند با سبك فرزندپروري مسؤلانه در اسلام. مجله پژوهش در مسائل تعليم و تربيت اسلامي، سال 20، شماره 14، صص 138-115.
10- پورابراهيم، تقي؛ حيدري، جعفر و خوش كنش، ابوالقاسم. (1390). رابطه شيوه هاي فرزندپروري با سبك هاي هويت يابي و گرايش به مشاغل در نوجوانان. فصلنامه مشاوره شغلي و سازامني، دوره 3، شماره 8، صص 24-11.
11- حبيبي، زهره؛ خسروجاوي، مهناز و حسين خانزاده، عباسعلي. (1393). اثربخشي آموزش هوش هيجاني بر راهبردهاي مقابله با تنيدگي در افراد با آسيب بينايي. مجله پرستاري و مامايي جامع نگر، سال 24، شماره 71، صص 29-21.
12- حسن زاده، رمضان. (1391). روش هاي پژوهش در علوم رفتاري. تهران: نشر ساوالان.
13- حسيني انجداني، امين. (1387). مقايسة مهارت هاي حل مسأله اجتماعي دانش آموزان عادي و داراي اختلالات رفتاري 9 و 15 ساله شهر تهران در سال تحصيلي 1377. مقاله كارشناسي ارشد دانشگاه علامه طباطبايي تهران.
14- حسيني نسب، سيدداوود؛ احمديان، فاطمه و روان بخش، محمدحسين. (1387). بررسي رابطۀ شيوة هاي فرزندپروري با خودكارآمدي و سلامت رواني دانش آموزان. مطالعات تربيتي و روان شناسي، دورة 9، شمارة 1، صص 37-21.
15- حيدري، بهاءالدين. (1387). مقايسه سلامت رواني و شيوه هاي فرزندپروري والدين كودكان مبتلا به اختلال نارسايي توجه/فزون كشي عادي. مقاله كارشناسي ارشد رشته روانشناسي تربيتي.
16- خانجاني، زينب و محمودزاده، رقيه. (1392). مقايسه شيوه هاي فرزندپروري و اختلالات رفتاري كودكان مادران شاغل و غيرشاغل. فصلنامه علمي-پژوهشي زن و فرهنگ، سال 4، شماره 16، صص 52-37.
17- دهشيري، غلامرضا. (1387). هنجاريابي و برسي ساختار عاملي پرسشنامه بهر هيجاني بار-اون بر روي دانشجويان دانشگاه هاي شهر تهران. مقاله كارشناسي ارشد، روانشناسي عمومي، دانشگاه علامه طباطبايي.
18- رضايي، اكبر و مددخواه، شبنم. (1388). رابطه سبك هاي فرزندپروري و باورهاي معرفت شناختي با پيشرفت تحصيلي دانش آموزان مقطع متوسطه. فصلنامه علوم تربيتي، سال دوم، شماره 5.
19- رق آبادي، علي. (1386). بررسي ارتباط هوش هيجاني و بهداشت رواني در دانش آموزان مقطع پيش دانشگاهي شهر رشت. مقاله كارشناسي ارشد، دانشگاه گيلان، دانشكده علوم انساني.
20- رئيسي، فاطمه؛ انيسي، جعفر؛ يزدي، سيده منصوره؛ زماني، مريم؛ رشيدي، سميه. (1387). مقايسه سلامت روان و شيوه هاي فرزندپروري در بين افراد معتاد و غيرمعتاد. مجله علوم رفتاري، دوره 2، شماره 1، صص 41-33.
21- زارعان، مصطفي و بخشي پور، عباس. (1386). بررسي سلامت عمومي و هوش هيجاني دانشجويان. مقاله كارشناسي دانشگاه تبريز.
22- زينت مطلق، فاضل؛ احمدي جويباري، تورج؛ جليليان، فرزاد؛ ميرزايي علويجه، مهدي؛ آقايي، عباس و كريم زاده شيرازي، كامبيز. (1392). بررسي شيوع و عوامل مرتبط با پرخاشگري در بين نوجوانان شهر ياسوج. مجله تحقيقات نظام سلامت، سال 9، شماره 3، صص 319-312.
23- شريفي درآمدي، پرويز. (1386). هوش هيجاني. تهران: انتشارات سپاهان.
24- شريفي درآمدي، پرويز؛ آقايار، پرويز. (1392). هوش هيجاني، كاربرد هوش در قلمرو هيجان. اصفهان: انتشارات سپاهان. چاپ اول.
25- صادق خاني، اسدالله؛ علي اكبري دهكردي، مهناز و كاكوجويباري، علي اصغر. (1391). مقايسه شيوه هاي فرزندپروري مادران دانش آموزان پسر 7 تا 9 سال دوره ابتدايي با اختلال لجبازي-نافرماني و عادي در شهرستان ايلام. مقاله كارشناسي ارشد در رشته روانشناسي عمومي دانشگاه پيام نور تهران.
26- صادقي، عباس و مشكبيد حقيقي، محسن. (1385). مديريت پرخاشگري. رشت: انتشارات حق شناس.
27- عارفي، مهدي و رضويه، احمدرضا. (1388). بررسي رابطة پرخاشگري آشكار و ارتباطي با سازگاري عاطفي اجتماعي دانش آموزان دختر و پسر. مجله دانش و پژوهش در روانشناسي، شماره 13، صص 125-113.
28- عاليپور بيرگاني، سيروس؛ مكتبي، غلامحسين؛ شهني ييلاق، منيجه و مفردنژاد، ناهيد. (1390). رابطه ويژگي هاي شخصيتي با خودناتوان سازي تحصيلي و مقايسه شيوه هاي فرزندپروري از لحاظ متغير اخير در دانش آموزان سال سوم دبيرستاني. مجله دستاوردهاي روانشناختي دانشگاه شهيد چمران اهواز، دوره 4، سال 18، شماره 2، صص 154-135.
29- عسگري، پرويز؛ حيدري، عليرضا و ستايش نيا، الهه. (1389). مقايسه ميزان اضطراب، افسردگي و پرخاشگري نوجوانان با توجه به سطوح پراشتهايي رواني. مجله انديشه رفتار، دوره 4، شماره 16، صص 66-59.
30- علي پور، محبوبه. (1386). بررسي سازگاري اجتماعي كودكان شاهد از طريق آزمون ترسيم خانواده. مقاله كارشناسي دانشكده علوم اجتماعي و روان شناسي دانشگاه آزاد اسلامي واحد تهران مركزي.
31- فرامرزي، سالار؛ تقي پور جوان، عباسعلي، دهقاني، مصطفي و مرادي، محمدرضا. (1392). مقايسه سبك هاي دلبستگي و شيوه هاي فرزندپروري مادران دانش آموزان عادي و دانش آموزان با اختلال يادگيري. دوماهنامه علمي-پژوهشي جنتاشاپير، دوره 4، شماره 3، صص 254-245.
32- فرجاد، محمداحسانو محمدي اصل، جواد. (1387). اثربخشي تمرينات جسماني بر كاهش پرخاشگري دانش آموزان آهسته گام. نشرية رشد و يادگيري حركتي- ورزشي، شماره 8، دوره 37، صص 66-52.
33- فرميهني فراهاني، محسن. (1390). فرهنگ توصيفي علوم تربيتي. تهران: انتشارات اسرار دانش.
34- كريمي، ياسر. (1385). روانشناسي اجتماعي. تهران: انتشارات دانشگاه پيام نور.
35- گنجعلي بنجاور، عليرضا. (1388). بررسي ثمربخشي مداخلات رواني- تربيتي بر هوش هيجاني و سلامت روان دانش آموزان مقطع متوسطه شهر زاهدان. مقاله كارشناسي ارشد، دانشگاه علوم پزشكي ايران، انستيتو روانپزشكي تهران.
36- گنجه، سيدعليرضا؛ دهستاني، مهدي و زاده محمدي، علي. (1392). مقايسه اثربخشي آموزش مهارت حل مسأله و هوش هيجاني در كاهش پرخاشگري دانش آموزان پسر دبيرستاني. مجله دانش و پژوهش در روانشناسي كاربردي، سال 14، شماره 2، صص 50-38.
37- لواف پور نوري، فرشاد؛ زهراكار، كيانوش و ثنايي ذاكر، باقر. (1391). بررسي اثربخشي بخشايش درماني گروهي در كاهش پرخاشگري نوجوانان پرخاشگر 11 تا 13 ساله شهرستان دزفول. مجله علمي پژوهشي دانشگاه علوم پزشكي شهيد صدوقي يزد، دوره 20، شماره 4، صص 500-489.
38- محمدي، اكرم؛ نقدي، اسداله؛ علي وردي نيا، اكبر و كياني، محسن. (1389). بررسي جامعه شناختي رابطه سرمايه اجتماعي و اعتياد اينترنتي در بين جوانان شهر همدان. فصلنامه پژوهش جوانان، فرهنگ و جامعه، شماره 5، صص 27-1.
39- مداحي، محمدابراهيم؛ لياقت، ريتا؛ صمدزاده، منا و مرادي، ايرج. (1390). بررسي تعامل رفتار سازشي و شيوه هاي فرزندپروري. مقاله كارشناسي ارشد رشته خانواده درماني ذانشگاه آزاد اسلامي واحد تهران مركزي.
40- مسعودنيا، ابراهيم. (1388). پرخاشگري و رفتار ضداجتماعي در نوجوانان؛ ارزيابي نظريه پالايش پرخاشگري. مجله روانشناسي، سال 13، شماره 2، صص 152-138.
41- نقدي، هادي؛ اديب راد، نسترن و نوراني پور، رحمت الله. (1389). اثربخشي آموزش هوش هيجاني بر پرخاشگري دانش آموزان پسر سال اول دبيرستان. فصلنامه علمي پژوهشي دانشگاه علوم پزشكي كرمانشاه، سال 14، شماره 3، صص 218-211.
42- نيكوگفتار، محمود. (1388). آموزش هوش هيجاني، ناگويي خلقي، سلامت عمومي و پيشرفت تحصيلي. فصلنامة روانشناسان ايراني، سال 5، شماره 19، صص 56-29.
43- وزيري، شهرام و لطفي عظيمي، افسانه. (1390). تأثير آموزش همدلي در كاهش پرخاشگري نوجوانان. مجله روانشناسي تحولي، سال 8، شماره 30، صص 175-167.
44- هاشمي، محبوبه؛ ميرزماني، سيدمحمود؛ داورمنش، عباس؛ صالحي، مسعود و نژادي كاشاني، غزاله. (1389). تأثير نمايش عروسكي در كاهش پرخاشگري دانش آموزان دختر عقب مانده ذهني آموزش پذير. مجله توانبخشي اعصاب كودكان، دوره 11، شماره 5، صص 93-88.
45- يارمحمديان، احمد، فرزانه خو، مرجان و مولوي، حسين. (1388). تأثير عملكرد كلي خانواده بر وضعيت هويت دانش آموزان. مجله علوم رفتاري، سال 2، شماره 3، صص 142-135.
مباني نظري و پيشينه تحقيق درباره سبك هاي فرزندپروري
منابع انگليسي
46- Animasahun, R.; Beverley, A., Kir, N.S., Schutte, D. (2010). Intelligence quotient, emotional intelligence and spiritual intelligence as correlates of prison adjustment among in mates in Nigeria prison. Journal of Social Sciences, 22 (2): 121-128.
47- Animasahun, R.; Beverley, A., Kir, N.S., Schutte, D. (2010). Intelligence quotient, emotional intelligence and spiritual intelligence as correlates of prison adjustment among in mates in Nigeria prison. Journal of Social Sciences, 22 (2): 121-128.
48- Asher, A. (2006). Exploring the Relationship BETWEEN parenting Styles and Juvenile Delinquency, A Thesis Submitted to the Faculty of Miami University in Partial Fulfillment of the Requirements for the Degree of Master of Science Department of Family Studies and Social Work.
49- Aunola, K. & Nurmi, J. E. (2012). The role of parenting styles in children’s problem behavior. Child Development, 76, 1144-1159.
50- Austin, E. J. Saklofske, D. H. & Egan, V. (2005). Personality. Well-being and health correlates of trait emotional Intelligence. Personality and Individual differences, 38, 547-558.
51- Bar-on, R.; Parker, D.A. (1980). The handbook of emotional intelligence sanfrancisco .Jossy-BassBook.First Edation, 3-490.
52- Baumrind, D. (1972). The influence of parenting style on adolescent competence and substance use. J Early Adolescence 1972; 11(1):56-95.
53- Bekendam, C. (2010). Family And Dimensious of Emotional Intelligence .Dissertation Abstraets International, Vol 58(4).2109-2122.
54- Berent, T. S. (2011). Child development. Second. London, Brown and benchmark publisher.
55- Berns RM. (2006). Child Family, School, Community: Socialization and Support. New York: Wadsworth Publishing Company; 2011.
56- Beyer, S. (2011). Maternal employment and children academic achievement: parenting styles as mediating variable. Developmental Reviwe, Volume 15, Issue 2, 212-253.
57- Buss, A.H., & Perry, M. (1992). The Aggression Questionnaire. Journal of Personality and Social Psychology. 63 (3), 452-459.
58- Ceci, E. (1990). Intelligence quotient, emotional intelligence and spiritual intelligence as correlates of prison adjustment among in mates in Nigeria prison.
Journal of Social Sciences, 22 (2): 121-128.
59- Chamorro-Premuzic, T., Bennett, E. & Furnham, A. (2007). The happy personality: Mediational role of trait emotional intelligence. Personality and Individual Difference, 42, 1633-1639.
60- Chan, H. & Sjöberg, L. (2008). Emotional intelligence and life adjustment. In: Cassady JC, Eissa MA. Emotional intelligence: perspectives on educational & positive psychology. 1th Ed. New York: Peter Lang Publishing; 169-184.
61- Ciarrochi, J. Deane, F. P. & Anderson, S. (2009). Emotional intelligence moderates the relationship between stress and mental health. Personality and individual differences, 32, 197–209.
62- Cue, B. (1930). Positive parenting. NY: Pearson Company Inc. Violent Behavior, 9,247-269.
63- Douglas, K. S., & Dutton, D. G. (2011). Assessing the link between stalking and domestic violence. Aggression and Violent Behavior, 6, 519-545.
64- Dunn, J. M. and Fait, H. F. (2010). "Special physical education: adapted, individualized developmental". The University of Viriginia, W.C. Brown.
65- Embregts, P.; Didden, R.; Schreuder, N.; Huitink, C.; van Nieuwenhuijzen, M. (2009) Aggressive behavior in individuals with moderate to borderline intellectual disabilities who live in a residential facility: an evaluation of functional variables. Res Dev Disabil. 2009 Aug; 30(4):682-688.
66- Gerits، L.، Derksen، J. L.، Verbruggen، A. B.، & Katzko. M. (2005). Emotional Intelligence profiles of nurses caring for people with severe behavior problems. Personality and Individual differences، 38، 33-34.
67 - Glasgow, K. L., Dornbusch, S. M., Troyer, L., Steinberg, L., & Ritter, P. L. (2007). Parental styles, adolescent, sattrivutions, and child development, 68(3), 507-529.
68- Golman, D. (2009). Emotional in telligence. London: Bloom sbury publishing.
69- Hochensoon, G. (1965). Reducing aggressive behavior in boys with a social cognitive group treatment: Results of a randomized, controlled Trial. Journal of American Academy.
70- Holenstein, T. (2011). Rigidity in parent-child interaction early childhood. Journal of Abnormal Child Psychology, 32 (4), 595-607.
71- Hunt, N. & Evans, D. (2004). Predicting traumatic stress using emotional intelligence. Behavior Research and Therapy, 42, 791-798.
72- Jaff, A. (2012). Durg use and aggression: The effect of rumination and other person related variables. California State University Long Beach Psychology.
73- Lamborn, S.D., Mounts, N. S. Stninbery 1. & Do busch, S. M. (2012). Authoritive, authoritarian, indulgent, and neglectful family's child Development, 6, 1046-1005.
74- Lawrence, E.J. (1966). Priming emotion using metaphors reprehensive of family functioning. AUETD home Graduate School Auburn Libraries help @ auburn. Educational chat.
75- Maccoby, E. E., & Martin, J. A. (2012). Socialization in the context of the family: parent child interaction. In P.H. Mussen (Ea & E. M. Hetherington (Vol. Ed.), Hand book of child psychology: Vol. 4. Socialization, personality, and social development (4thed, pp.1-101). New York: wily.
76- Mayer, J.D; Dunkel-Schetter, C., Delongis, A., & Gruen, R. (2007). Stracural Division of Personality and the Classification of Traits .Review Of Genral Psychology.7, 381-401.
77- Mccelland, W. (1998). Development and Preliminary validation of an emotional self- efficacy scale. Personality and Individual Differences, 45 (5), 432- 436.
78- Nicholson, S. (2013). Anger management revolution studies distribution. Company inc. of child Adolescent psychiatry, 43(12), 1478- 1487.
79- Okorodudu, G. N. (2010). Influence of parenting styles on Adolescent Delinquency in Delta Central Senatorial District. Edo Journal of Counseling, vol, 3, No.1.
80- Onder, A., & Gülay, H. (2009). Reliability and validity of parenting styles & dimensions questionnaire. Journal of Procedia Social and Behavioral Sciences 1, 508–514.
81- Palmer, J.; Trinidad, D.R. & Johnson, C. (2011). Emotional intelligence and life adjustment. In: Cassady JC, Eissa MA. Emotional intelligence: perspectives on educational & positive psychology. 1th Ed. New York: Peter Lang Publishing; 169184.
82- Park, K. & Slabby, N. (1983). Reducing aggressive behavior in boys with a social cognitive group treatment: Results of a randomized, controlled Trial. Journal of American Academy.
83- Richardson, D.S. & Hammock, G. S. (2007). Social context of human aggression. Are we paying too much attention to gender? Aggression and violent behaviour. 12, PP: 417-426.
84- Robinson, C., Mandleco, B., Olsen, SF., Hart, CH. (2011). The parenting style and dimensions Questionnaire (PSQD). Handbook of family measurement techniques; thousand oaks: sage. Vol.3. p: 319-321.
85- Schutte, N.; Malouff J M, and Thorsteinsson E. B. A (1998). Metaanalytic
Investigation of the Relationship between Emotional Intelligence and Health. Pers Individ Dif. 42. pp: 921-933.
86- Spence, D.; Lyons, J.B. & Schneider, T.R. (2013). The Influence of Emotional Intelligence on Performance. Pers Individ Dif. 2012. 39. pp: 693-703.
87- Sukhodolsky, D.G., & Ruchkin, V.V. (2008). Association of Normative Beliefs and Anger with Aggression and Antisocial Behavior in Russian Male Juvenile Offenders and High School Students. Jounal of Abnormal Child Psychology.
88- Ziglman, W. (1999). Parent Styles Associated With Self- Regulation and
Competence in School, Journal of Educational Psychology, 81(2), 143-154.
مباني نظري و پيشينه تحقيق درباره سبك هاي فرزندپروري
[1] - Aunola
[2] - Nurmi
[3] - Bowlby
[4] - Mize & Pettit
[5] - Darling & Steinberg
[6] - Berklaura
[7] -Beyer
مطالب مرتبط :
- مباني نظري و پيشينه تحقيق درباره پرخاشگري
مباني نظري و پيشينه تحقيق درباره پرخاشگري منابع فارسي و انگليسي دارد ارجاع و پاورقي استاندارد دارد رفرنس دهي استاندارد دارد كاملترين در سطح اينترنت، داراي تحقيقات انجام شده در ضمينه تحقيق گارانتي بازگشت وجه دارد
دسته: روانشناسي
بازديد: 9 بار
فرمت فايل: doc
حجم فايل: 62 كيلوبايت
تعداد صفحات فايل: 46
اين فايل فهرست ندارد
مباني نظري و پيشينه تحقيق درباره پرخاشگري
خصوصيات محصول:
- منابع فارسي و انگليسي دارد.
- ارجاع و پاورقي استاندارد دارد.
- رفرنس دهي استاندارد دارد.
- كاملترين در سطح اينترنت، داراي تحقيقات انجام شده در ضمينه تحقيق
- گارانتي بازگشت وجه دارد.
مباني نظري و پيشينه تحقيق درباره پرخاشگري
فرمت : doc
تعداد صفحات : 46
پرخاشگري
تعريف پرخاشگري
پرخاشگري، معمولاً به رفتاري اطلاق مي شود كه هدف از آن، صدمه رساندن جسماني يا زباني به شخص ديگر، يا نابود كردن دارايي آن است. بنابراين، آسيب زدن اتومبيل يك شخص به دست شخص ديگر، خفه كردن زنان توسط يك جاني و خشونتي كه دولت براي برقراري نظم و قانون اعمال مي كند، تماماً اعمالي هستند كه در تعريف پرخاشگري مي گنجد. بهترين و جامع ترين تعريفي كه از پرخاشگري ارائه شده، تعريف براون[1] است. او، پرخاشگري را هر نوع عمل و رفتاري مي داند كه به طور مستقيم در جهت هدفي و به منظور آزار و اذيت رساندن به ديگران كه مايل نيستند مورد آزار و اذيت قرار گيرند، اعمال شود. همچنين پرخاشگري را مي توان هرگونه رفتاري دانست كه متوجه آسيب رساندن و يا مجروح ساختن موجودي ديگر است.
هر چند سطح پرخاشگري كودكان از موقعيتي به موقعيت ديگر فرق مي كند ولي كودكان از لحاظ تداوم رفتار پرخاشگرانه در طول زمان با هم فرق دارند. كودكاني كه در سال هاي اوليه بشدت پرخاشگرند، به احتمال زياد در جواني و بزرگسالي نيز پرخاشگر خواهند بود و كودكاني كه پرخاشگر نيستند، به احتمال زياد در بزرگسالي هم پرخاشگر نخواهند بود. البته، كودكان هنگامي كه با وقايع تنش زا مثل جدايي پدر و مادر، يا بدنيا آمدن كودك جديد روبرو مي شوند، بيشتر پرخاشگر مي شوند. در واقع، پرخاشگري وسيله اي كودكانه است كه گاهي بسيار خطرناك و زيانبار بوده و به جاي حل مشكل و كاستن از فشار و ناراحتي، باعث دردسر و رنج تازه، براي شخص مي شود (صادقي و مشكبيدحقيقي، 1385).
نشانه هاي پرخاشگري
نشانه هاي پرخاشگري، متعدد است. از جمله اين نشانه ها مي توان به فحش دادن، پرتاپ اشياء، لگد زدن، جنگ و ستيز كردن، شكستن اشياء و ضربه زدن، حمله به ديگران، دروغگويي، بر هم زدن نظم، برانگيختگي بيش از حد، فرار از خانه و مدرسه، نگاه هاي تند و خشن، به هم فشردن دندان ها و جيغ زدن، اشاره كرد. نشانه هاي پرخاشگري در يك كودك پرخاشگر عبارتند از :
- ايجاد مزاحمت كردن و حالت دفاعي به خود گرفتن؛
- ديگران را سرزنش كردن؛
- با كودكان ديگر به جنگ و ستيز پرداختن؛
- نظم كلاس و مدرسه را به هم ريختن؛
- به دزدي و دروغگويي دست زدن؛
- از رابطه خود با اطرافيان رضايت نداشتن؛
- از مدرسه و معلم خاطره خوش نداشتن؛
- از بازگو كردن احساسات خود عليه والدين، وحشت داشتن و آن را در مورد كودكان ديگر تلافي كردن (هاشمي و همكاران، 1389).
انواع رفتارهاي پرخاشگرانه
طبق نظر موير[2] (1976)، پاسخ هاي پرخاشگرانه انواع گوناگون دارد كه محرك هاي دروني و بيروني مختلف، آنها را به وجود مي آورد. در ادامه اين بحث، هفت طبقه از رفتارهاي پرخاشگرانه معرفي مي شوند. به دليل همپوشي اين طبقات، امكان تمايز ميان انواع اين رفتارها به سهولت امكانپذير نيست، لذا اين احتمال وجود داردكه رفتار پرخاشگرانه، حاصل تلفيقي از دو يا چند عامل زير باشد:
2-25-1- پرخاشگري خشمگينانه[3]
طبق نظر دارلي و همكاران[4] (1988)، اين نوع پرخاشگري، نوع اصيل و شناخته شده پرخاشگري است. هنگامي كه مردم كلمه پرخاشگري را مي شنوند، اين نوع خاص فوراً به ذهن آنان متبادر مي شود. اين نوع پرخاشگري عموماً با نشانه هاي از برانگيختگي هيجاني توأم بوده و علت آن غالباً درد يا ناكامي است. براي مثال، اگر دو موش را در قفس رها كنيم، سپس ضربه هاي برقي متناوب و مختصري به آنان وارد شود، پس از آن، به يكديگر حمله مي كنند. در اين حالت، اگر حتي يك موش وجود داشته باشد، مثلاً به عروسك حمله ور خواهد شد. هاچينسون[5] (1965) معتقد است بروز ناكامي، عدم موفقيت در يك رفتار هدف گرا مي باشد. براي مثال، پيشگيري از دستيابي حيوان به غذا معمولاً باعث رفتار پرخاشگرانه مي شود. كبوتري كه ياد گرفته است براي دريافت دانه به كليدي نوك بزند، اگر دانه اي دريافت نكند به كبوتر ديگر حمله خواهد كرد.
2-25-2- پرخاشگري تجاوزكاران[6]
گاهي اوقات يك حيوان، آرام و پاورچين به حيوان گوشتخوار ديگري مانند شغال، گرگ و يا يكي از جانوران رده ي گربه سانان حمله مي كند. البته ترديد وجود دارد كه اين رفتار پرخاشگرانه باشد، بنابراين برچسب «جست و جوي غذا» احتمالاً مناسب تر است.
كيو[7] (1930) معتقد بود برخي از موجودات از طريق تقليد اين رفتار را مي آموزند. بچه گربه در صورتي در چهارماهگي حمله و كشتن موش ها را فرا مي گيرد كه بتواند به طور طبيعي كشتن موش ها توسط مادرش را ببيند.
2-25-3- پرخاشگري ناشي از ترس[8]
به طور كلي، اگر با يك موضوع ترس آور به حيواني نزديك شويم، حيوان مي ترسد و احتمالاً شروع به پرخاشگري مي كند. همچنين اگر حيواني اهلي و رام، توسط حيواني قويتر از خود، به گوشه اي رانده شود، در تنگنا قرار گرفته و با خشونت، به حيوان قوي حمله مي كند.
2-25-4- پرخاشگري كنشگر[9]
طبق نظر ليو[10] (1967) و لوراس[11] (1961) هر موجود زنده اي ممكن است به دليل دريافت پاداش از انجام عمل پرخاشگرانه، به اين رفتار مبادرت ورزد. بزرگسالان و كودكاني كه به اظهار نظرهاي خصمانه تشويق شده اند، تمايل به رفتار پرخاشگرانه در آنان بيشتر ديده مي شود. اشخاصي كه براي كشتن، پول دريافت مي كنند، نمونه اي از اين نوع پرخاشگري هستند. در انواع شرطي شدن كنشگر، نيازي نيست كه براي تقويت رفتار پرخاشگرانه هر پاسخي را پيگيري كنيم، هنگامي كه رفتاري آموخته مي شود، پاداش ها و تنبيه هايي گاه و بي گاه براي تثبيت و نگهداري آن كفايت مي كند و اين مسئله مخصوصاً در پديده پرخاشگري فرمانبردارانه، كاملاً روشن و مسلم است. در اين نوع پرخاشگري، شخص به كسي حمله مي كند و يا او را به قتل مي رساند زيرا به وي دستور انجام آن ابلاغ شده است و به دنبال چنين رفتاري پاداشي دريافت مي كند كه باعث تقويت رفتار مي شود (به نقل از امبرگتس و همكاران[12]، 2009).
[1]- Brown
[2] - Mayer
[3] - Angry Aggression
[4] - Darly and et.al
[5] - Hochensoon
[6] - Predatory Aggression
[7] - Cue
[8] - Fear induced
[9] - Operant
[10] - Leave
[11] - Loras
[12] - Embregts
................................
مباني نظري و پيشينه تحقيق درباره پرخاشگري
نابع فارسي
1- آقايار، اديب. (1386). اثربخشي آموزش هوش هيجاني بر پرخاشگري دانش آموزان پسر سال اول دبيرستان. مجله بهبود دانشگاه علوم پزشكي كرمان، سال 14، دوره 3، صص 210-198.
2- آقايي نژاد، جان بابا؛ فرامرزي، سالار و عابدي، احمد. (1392). تأثير يك دوره فعاليت منظم ورزشي بر پرخاشگري دانش آموزان عقب مانده ذهني آموزش پذير. مجله رشد و يادگيري حركتي-ورزشي، شماره 12، صص 105-91.
3- احمدي رق آبادي، علي. (1389). بررسي ارتباط هوش هيجاني و بهداشت رواني در دانش آموزان مقطع پيش دانشگاهي شهر رشت. مقاله كارشناسي ارشد، دانشگاه گيلان، دانشكده علوم انساني.
4- اقدسي، علي نقي؛ نجفي، سولماز؛ اسماعيلي، رقيه؛ پناه علي، امير و محمدي، اكبر. (1392). مقايسه شيوه هاي فرزندپروري والدين نوجوانان پسر بزهكار و عادي. مجله زن و مطالعات خانواده، سال 4، شماره 13، صص 151-141.
5- اكبر زاده، نسرين. (1388). هوش هيجاني ديدگاه ماير و سالووي و ديگران. تهران: انتشارات فارابي.
6- بقرآبادي، قاسم؛ شريفي درآمدي، پرويز و دولت آبادي، شيوا. (1389). بررسي تأثير شن درماني بر كاهش پرخاشگري دانش آموزان پسر ناشنوا. مجله مطالعات روان شناختي دانشكده علوم تربيتي و روانشناسي دانشگاه الزهرا، دوره 6، شماره 1، صص 17-1.
7- بيرامي، منصور؛ بهادري، علي اكبر و خسروشاهي، جعفر. (1389). ارتباط شيوه تربيتي والدين با پيشرفت تحصيلي دانش آموزان راهنمايي. مجله علوم تربيتي، سال 7، شماره 10، ص 21-1.
8- پارسا، نسرين. (1390). هوش هيجاني. تهران: انتشارات رشد.
9- پرچم، اعظم؛ فاتحي زاده، مريم و اله ياري، حميده. (1391). مقايسه سبك هاي فرزندپروري بامريند با سبك فرزندپروري مسؤلانه در اسلام. مجله پژوهش در مسائل تعليم و تربيت اسلامي، سال 20، شماره 14، صص 138-115.
10- پورابراهيم، تقي؛ حيدري، جعفر و خوش كنش، ابوالقاسم. (1390). رابطه شيوه هاي فرزندپروري با سبك هاي هويت يابي و گرايش به مشاغل در نوجوانان. فصلنامه مشاوره شغلي و سازامني، دوره 3، شماره 8، صص 24-11.
11- حبيبي، زهره؛ خسروجاوي، مهناز و حسين خانزاده، عباسعلي. (1393). اثربخشي آموزش هوش هيجاني بر راهبردهاي مقابله با تنيدگي در افراد با آسيب بينايي. مجله پرستاري و مامايي جامع نگر، سال 24، شماره 71، صص 29-21.
12- حسن زاده، رمضان. (1391). روش هاي پژوهش در علوم رفتاري. تهران: نشر ساوالان.
13- حسيني انجداني، امين. (1387). مقايسة مهارت هاي حل مسأله اجتماعي دانش آموزان عادي و داراي اختلالات رفتاري 9 و 15 ساله شهر تهران در سال تحصيلي 1377. مقاله كارشناسي ارشد دانشگاه علامه طباطبايي تهران.
14- حسيني نسب، سيدداوود؛ احمديان، فاطمه و روان بخش، محمدحسين. (1387). بررسي رابطۀ شيوة هاي فرزندپروري با خودكارآمدي و سلامت رواني دانش آموزان. مطالعات تربيتي و روان شناسي، دورة 9، شمارة 1، صص 37-21.
15- حيدري، بهاءالدين. (1387). مقايسه سلامت رواني و شيوه هاي فرزندپروري والدين كودكان مبتلا به اختلال نارسايي توجه/فزون كشي عادي. مقاله كارشناسي ارشد رشته روانشناسي تربيتي.
16- خانجاني، زينب و محمودزاده، رقيه. (1392). مقايسه شيوه هاي فرزندپروري و اختلالات رفتاري كودكان مادران شاغل و غيرشاغل. فصلنامه علمي-پژوهشي زن و فرهنگ، سال 4، شماره 16، صص 52-37.
17- دهشيري، غلامرضا. (1387). هنجاريابي و برسي ساختار عاملي پرسشنامه بهر هيجاني بار-اون بر روي دانشجويان دانشگاه هاي شهر تهران. مقاله كارشناسي ارشد، روانشناسي عمومي، دانشگاه علامه طباطبايي.
18- رضايي، اكبر و مددخواه، شبنم. (1388). رابطه سبك هاي فرزندپروري و باورهاي معرفت شناختي با پيشرفت تحصيلي دانش آموزان مقطع متوسطه. فصلنامه علوم تربيتي، سال دوم، شماره 5.
19- رق آبادي، علي. (1386). بررسي ارتباط هوش هيجاني و بهداشت رواني در دانش آموزان مقطع پيش دانشگاهي شهر رشت. مقاله كارشناسي ارشد، دانشگاه گيلان، دانشكده علوم انساني.
20- رئيسي، فاطمه؛ انيسي، جعفر؛ يزدي، سيده منصوره؛ زماني، مريم؛ رشيدي، سميه. (1387). مقايسه سلامت روان و شيوه هاي فرزندپروري در بين افراد معتاد و غيرمعتاد. مجله علوم رفتاري، دوره 2، شماره 1، صص 41-33.
21- زارعان، مصطفي و بخشي پور، عباس. (1386). بررسي سلامت عمومي و هوش هيجاني دانشجويان. مقاله كارشناسي دانشگاه تبريز.
22- زينت مطلق، فاضل؛ احمدي جويباري، تورج؛ جليليان، فرزاد؛ ميرزايي علويجه، مهدي؛ آقايي، عباس و كريم زاده شيرازي، كامبيز. (1392). بررسي شيوع و عوامل مرتبط با پرخاشگري در بين نوجوانان شهر ياسوج. مجله تحقيقات نظام سلامت، سال 9، شماره 3، صص 319-312.
23- شريفي درآمدي، پرويز. (1386). هوش هيجاني. تهران: انتشارات سپاهان.
24- شريفي درآمدي، پرويز؛ آقايار، پرويز. (1392). هوش هيجاني، كاربرد هوش در قلمرو هيجان. اصفهان: انتشارات سپاهان. چاپ اول.
25- صادق خاني، اسدالله؛ علي اكبري دهكردي، مهناز و كاكوجويباري، علي اصغر. (1391). مقايسه شيوه هاي فرزندپروري مادران دانش آموزان پسر 7 تا 9 سال دوره ابتدايي با اختلال لجبازي-نافرماني و عادي در شهرستان ايلام. مقاله كارشناسي ارشد در رشته روانشناسي عمومي دانشگاه پيام نور تهران.
26- صادقي، عباس و مشكبيد حقيقي، محسن. (1385). مديريت پرخاشگري. رشت: انتشارات حق شناس.
27- عارفي، مهدي و رضويه، احمدرضا. (1388). بررسي رابطة پرخاشگري آشكار و ارتباطي با سازگاري عاطفي اجتماعي دانش آموزان دختر و پسر. مجله دانش و پژوهش در روانشناسي، شماره 13، صص 125-113.
28- عاليپور بيرگاني، سيروس؛ مكتبي، غلامحسين؛ شهني ييلاق، منيجه و مفردنژاد، ناهيد. (1390). رابطه ويژگي هاي شخصيتي با خودناتوان سازي تحصيلي و مقايسه شيوه هاي فرزندپروري از لحاظ متغير اخير در دانش آموزان سال سوم دبيرستاني. مجله دستاوردهاي روانشناختي دانشگاه شهيد چمران اهواز، دوره 4، سال 18، شماره 2، صص 154-135.
29- عسگري، پرويز؛ حيدري، عليرضا و ستايش نيا، الهه. (1389). مقايسه ميزان اضطراب، افسردگي و پرخاشگري نوجوانان با توجه به سطوح پراشتهايي رواني. مجله انديشه رفتار، دوره 4، شماره 16، صص 66-59.
30- علي پور، محبوبه. (1386). بررسي سازگاري اجتماعي كودكان شاهد از طريق آزمون ترسيم خانواده. مقاله كارشناسي دانشكده علوم اجتماعي و روان شناسي دانشگاه آزاد اسلامي واحد تهران مركزي.
31- فرامرزي، سالار؛ تقي پور جوان، عباسعلي، دهقاني، مصطفي و مرادي، محمدرضا. (1392). مقايسه سبك هاي دلبستگي و شيوه هاي فرزندپروري مادران دانش آموزان عادي و دانش آموزان با اختلال يادگيري. دوماهنامه علمي-پژوهشي جنتاشاپير، دوره 4، شماره 3، صص 254-245.
32- فرجاد، محمداحسانو محمدي اصل، جواد. (1387). اثربخشي تمرينات جسماني بر كاهش پرخاشگري دانش آموزان آهسته گام. نشرية رشد و يادگيري حركتي- ورزشي، شماره 8، دوره 37، صص 66-52.
33- فرميهني فراهاني، محسن. (1390). فرهنگ توصيفي علوم تربيتي. تهران: انتشارات اسرار دانش.
34- كريمي، ياسر. (1385). روانشناسي اجتماعي. تهران: انتشارات دانشگاه پيام نور.
35- گنجعلي بنجاور، عليرضا. (1388). بررسي ثمربخشي مداخلات رواني- تربيتي بر هوش هيجاني و سلامت روان دانش آموزان مقطع متوسطه شهر زاهدان. مقاله كارشناسي ارشد، دانشگاه علوم پزشكي ايران، انستيتو روانپزشكي تهران.
36- گنجه، سيدعليرضا؛ دهستاني، مهدي و زاده محمدي، علي. (1392). مقايسه اثربخشي آموزش مهارت حل مسأله و هوش هيجاني در كاهش پرخاشگري دانش آموزان پسر دبيرستاني. مجله دانش و پژوهش در روانشناسي كاربردي، سال 14، شماره 2، صص 50-38.
37- لواف پور نوري، فرشاد؛ زهراكار، كيانوش و ثنايي ذاكر، باقر. (1391). بررسي اثربخشي بخشايش درماني گروهي در كاهش پرخاشگري نوجوانان پرخاشگر 11 تا 13 ساله شهرستان دزفول. مجله علمي پژوهشي دانشگاه علوم پزشكي شهيد صدوقي يزد، دوره 20، شماره 4، صص 500-489.
38- محمدي، اكرم؛ نقدي، اسداله؛ علي وردي نيا، اكبر و كياني، محسن. (1389). بررسي جامعه شناختي رابطه سرمايه اجتماعي و اعتياد اينترنتي در بين جوانان شهر همدان. فصلنامه پژوهش جوانان، فرهنگ و جامعه، شماره 5، صص 27-1.
39- مداحي، محمدابراهيم؛ لياقت، ريتا؛ صمدزاده، منا و مرادي، ايرج. (1390). بررسي تعامل رفتار سازشي و شيوه هاي فرزندپروري. مقاله كارشناسي ارشد رشته خانواده درماني ذانشگاه آزاد اسلامي واحد تهران مركزي.
40- مسعودنيا، ابراهيم. (1388). پرخاشگري و رفتار ضداجتماعي در نوجوانان؛ ارزيابي نظريه پالايش پرخاشگري. مجله روانشناسي، سال 13، شماره 2، صص 152-138.
41- نقدي، هادي؛ اديب راد، نسترن و نوراني پور، رحمت الله. (1389). اثربخشي آموزش هوش هيجاني بر پرخاشگري دانش آموزان پسر سال اول دبيرستان. فصلنامه علمي پژوهشي دانشگاه علوم پزشكي كرمانشاه، سال 14، شماره 3، صص 218-211.
42- نيكوگفتار، محمود. (1388). آموزش هوش هيجاني، ناگويي خلقي، سلامت عمومي و پيشرفت تحصيلي. فصلنامة روانشناسان ايراني، سال 5، شماره 19، صص 56-29.
43- وزيري، شهرام و لطفي عظيمي، افسانه. (1390). تأثير آموزش همدلي در كاهش پرخاشگري نوجوانان. مجله روانشناسي تحولي، سال 8، شماره 30، صص 175-167.
44- هاشمي، محبوبه؛ ميرزماني، سيدمحمود؛ داورمنش، عباس؛ صالحي، مسعود و نژادي كاشاني، غزاله. (1389). تأثير نمايش عروسكي در كاهش پرخاشگري دانش آموزان دختر عقب مانده ذهني آموزش پذير. مجله توانبخشي اعصاب كودكان، دوره 11، شماره 5، صص 93-88.
45- يارمحمديان، احمد، فرزانه خو، مرجان و مولوي، حسين. (1388). تأثير عملكرد كلي خانواده بر وضعيت هويت دانش آموزان. مجله علوم رفتاري، سال 2، شماره 3، صص 142-135.
مباني نظري و پيشينه تحقيق درباره پرخاشگري
نابع انگليسي
46- Animasahun, R.; Beverley, A., Kir, N.S., Schutte, D. (2010). Intelligence quotient, emotional intelligence and spiritual intelligence as correlates of prison adjustment among in mates in Nigeria prison. Journal of Social Sciences, 22 (2): 121-128.
47- Animasahun, R.; Beverley, A., Kir, N.S., Schutte, D. (2010). Intelligence quotient, emotional intelligence and spiritual intelligence as correlates of prison adjustment among in mates in Nigeria prison. Journal of Social Sciences, 22 (2): 121-128.
48- Asher, A. (2006). Exploring the Relationship BETWEEN parenting Styles and Juvenile Delinquency, A Thesis Submitted to the Faculty of Miami University in Partial Fulfillment of the Requirements for the Degree of Master of Science Department of Family Studies and Social Work.
49- Aunola, K. & Nurmi, J. E. (2012). The role of parenting styles in children’s problem behavior. Child Development, 76, 1144-1159.
50- Austin, E. J. Saklofske, D. H. & Egan, V. (2005). Personality. Well-being and health correlates of trait emotional Intelligence. Personality and Individual differences, 38, 547-558.
51- Bar-on, R.; Parker, D.A. (1980). The handbook of emotional intelligence sanfrancisco .Jossy-BassBook.First Edation, 3-490.
52- Baumrind, D. (1972). The influence of parenting style on adolescent competence and substance use. J Early Adolescence 1972; 11(1):56-95.
53- Bekendam, C. (2010). Family And Dimensious of Emotional Intelligence .Dissertation Abstraets International, Vol 58(4).2109-2122.
54- Berent, T. S. (2011). Child development. Second. London, Brown and benchmark publisher.
55- Berns RM. (2006). Child Family, School, Community: Socialization and Support. New York: Wadsworth Publishing Company; 2011.
56- Beyer, S. (2011). Maternal employment and children academic achievement: parenting styles as mediating variable. Developmental Reviwe, Volume 15, Issue 2, 212-253.
57- Buss, A.H., & Perry, M. (1992). The Aggression Questionnaire. Journal of Personality and Social Psychology. 63 (3), 452-459.
58- Ceci, E. (1990). Intelligence quotient, emotional intelligence and spiritual intelligence as correlates of prison adjustment among in mates in Nigeria prison.
Journal of Social Sciences, 22 (2): 121-128.
59- Chamorro-Premuzic, T., Bennett, E. & Furnham, A. (2007). The happy personality: Mediational role of trait emotional intelligence. Personality and Individual Difference, 42, 1633-1639.
60- Chan, H. & Sjöberg, L. (2008). Emotional intelligence and life adjustment. In: Cassady JC, Eissa MA. Emotional intelligence: perspectives on educational & positive psychology. 1th Ed. New York: Peter Lang Publishing; 169-184.
61- Ciarrochi, J. Deane, F. P. & Anderson, S. (2009). Emotional intelligence moderates the relationship between stress and mental health. Personality and individual differences, 32, 197–209.
62- Cue, B. (1930). Positive parenting. NY: Pearson Company Inc. Violent Behavior, 9,247-269.
63- Douglas, K. S., & Dutton, D. G. (2011). Assessing the link between stalking and domestic violence. Aggression and Violent Behavior, 6, 519-545.
64- Dunn, J. M. and Fait, H. F. (2010). "Special physical education: adapted, individualized developmental". The University of Viriginia, W.C. Brown.
65- Embregts, P.; Didden, R.; Schreuder, N.; Huitink, C.; van Nieuwenhuijzen, M. (2009) Aggressive behavior in individuals with moderate to borderline intellectual disabilities who live in a residential facility: an evaluation of functional variables. Res Dev Disabil. 2009 Aug; 30(4):682-688.
66- Gerits، L.، Derksen، J. L.، Verbruggen، A. B.، & Katzko. M. (2005). Emotional Intelligence profiles of nurses caring for people with severe behavior problems. Personality and Individual differences، 38، 33-34.
67 - Glasgow, K. L., Dornbusch, S. M., Troyer, L., Steinberg, L., & Ritter, P. L. (2007). Parental styles, adolescent, sattrivutions, and child development, 68(3), 507-529.
68- Golman, D. (2009). Emotional in telligence. London: Bloom sbury publishing.
69- Hochensoon, G. (1965). Reducing aggressive behavior in boys with a social cognitive group treatment: Results of a randomized, controlled Trial. Journal of American Academy.
70- Holenstein, T. (2011). Rigidity in parent-child interaction early childhood. Journal of Abnormal Child Psychology, 32 (4), 595-607.
71- Hunt, N. & Evans, D. (2004). Predicting traumatic stress using emotional intelligence. Behavior Research and Therapy, 42, 791-798.
72- Jaff, A. (2012). Durg use and aggression: The effect of rumination and other person related variables. California State University Long Beach Psychology.
73- Lamborn, S.D., Mounts, N. S. Stninbery 1. & Do busch, S. M. (2012). Authoritive, authoritarian, indulgent, and neglectful family's child Development, 6, 1046-1005.
74- Lawrence, E.J. (1966). Priming emotion using metaphors reprehensive of family functioning. AUETD home Graduate School Auburn Libraries help @ auburn. Educational chat.
75- Maccoby, E. E., & Martin, J. A. (2012). Socialization in the context of the family: parent child interaction. In P.H. Mussen (Ea & E. M. Hetherington (Vol. Ed.), Hand book of child psychology: Vol. 4. Socialization, personality, and social development (4thed, pp.1-101). New York: wily.
76- Mayer, J.D; Dunkel-Schetter, C., Delongis, A., & Gruen, R. (2007). Stracural Division of Personality and the Classification of Traits .Review Of Genral Psychology.7, 381-401.
77- Mccelland, W. (1998). Development and Preliminary validation of an emotional self- efficacy scale. Personality and Individual Differences, 45 (5), 432- 436.
78- Nicholson, S. (2013). Anger management revolution studies distribution. Company inc. of child Adolescent psychiatry, 43(12), 1478- 1487.
79- Okorodudu, G. N. (2010). Influence of parenting styles on Adolescent Delinquency in Delta Central Senatorial District. Edo Journal of Counseling, vol, 3, No.1.
80- Onder, A., & Gülay, H. (2009). Reliability and validity of parenting styles & dimensions questionnaire. Journal of Procedia Social and Behavioral Sciences 1, 508–514.
81- Palmer, J.; Trinidad, D.R. & Johnson, C. (2011). Emotional intelligence and life adjustment. In: Cassady JC, Eissa MA. Emotional intelligence: perspectives on educational & positive psychology. 1th Ed. New York: Peter Lang Publishing; 169184.
82- Park, K. & Slabby, N. (1983). Reducing aggressive behavior in boys with a social cognitive group treatment: Results of a randomized, controlled Trial. Journal of American Academy.
83- Richardson, D.S. & Hammock, G. S. (2007). Social context of human aggression. Are we paying too much attention to gender? Aggression and violent behaviour. 12, PP: 417-426.
84- Robinson, C., Mandleco, B., Olsen, SF., Hart, CH. (2011). The parenting style and dimensions Questionnaire (PSQD). Handbook of family measurement techniques; thousand oaks: sage. Vol.3. p: 319-321.
85- Schutte, N.; Malouff J M, and Thorsteinsson E. B. A (1998). Metaanalytic
Investigation of the Relationship between Emotional Intelligence and Health. Pers Individ Dif. 42. pp: 921-933.
86- Spence, D.; Lyons, J.B. & Schneider, T.R. (2013). The Influence of Emotional Intelligence on Performance. Pers Individ Dif. 2012. 39. pp: 693-703.
87- Sukhodolsky, D.G., & Ruchkin, V.V. (2008). Association of Normative Beliefs and Anger with Aggression and Antisocial Behavior in Russian Male Juvenile Offenders and High School Students. Jounal of Abnormal Child Psychology.
88- Ziglman, W. (1999). Parent Styles Associated With Self- Regulation and
Competence in School, Journal of Educational Psychology, 81(2), 143-154.
مطالب و لينك هاي مرتبط :
- تحقيق درباره بازي كبدي
فهرست مطالب
تعريف كبدي:
قوانين و مقررات بازي :
كبدي تحت قوانين و مقررات زير اجرا مي شود:
زمين كبدي :
مرز:
خط ميانيMid line
لابيlooby
خط باك يا حملهbaulk
خط امتيازي bonus
نكات مهم :
فضاي لازم :
سكوي نشستن :
كبدي گفتن:
مهاجم:
حريف:
قطع:
موفق شدن:
متوقف ساختن مهاجم:
صحيح رسيدن به زمين:
امتياز گيري :
تماس پيدا كردن:
درگيري:
حمله:
حمله موفق:
نكات مهم :
نحوه بازي :
مقامات رسمي :
قوانين داوري :
انواع كارت:
سبز ، قرمز ، زرد
وظايف سرداور:
وظايف داوران كنار :
وظايف داور منشي امتياز دهنده :
وظايف داوران خط:تعريف كبدي:
كبدي همان ورزش زو ايراني است اصل ومنشاءاين بازي بومي ومحلي نياز به قدرت ومهارت داشته و كاملاً ساده وكم خرج مي باشد ونيازي به محوطه بزرگ و وسايل بازي ندارد .اين بازي درتمام نقاط ايران معروف ومشهور و مسابقات كبدي به طورعادي برگزار مي شود.
اين بازي درگيلان شيرين دودو و درخراسان،گلستان و مازندران زو و در خوزستان اش تي تي و در سيستان و بلوچستان كبدي ناميده مي شود. كبدي علاوه براينكه يك ورزش پرتحرك وكم خرج و ساده است در داخل و بيرون سالن نيز برگزار و تركيبي ازكشتي و راگبي است . براي گرفتن مهاجم يا فرار از دست حريف دراين بازي به مهارت ، انعطاف پذيري ، چابكي، استقامت، حضورذهن و جرأت نياز است. ورزش كبدي اصالتا”يك رشته هندي الاصل مي باشد و ريشه كلمه كبدي ازواژه كائون بادا به معني مبارزه با حريف مشتق مي شود اين بازي همزمان با بازيهاي المپيك برلن در سال 1936 در شهر ماهاراشترا توسط هانومان ويابام به نمايش درآمد. بازي كبدي درسال 1938 دربازيهاي المپيك هند در شهر كلكته معرفي و فدراسيون كبدي هند( KFI ) در سال 1950 تاسيس شد و قوانين و مقررات استاندارد بازي كبدي درهمين سال تصويب شد. و فدراسيون آماتور كبدي هند نيز در سال 1973 تأسيس شد . فدراسيون آماتور كبدي آسيا در سال 1978 تشكيل شد وكبدي براي اولين بار به عنوان يكي از رشته هاي نمايشي بازيهاي آسيايي در سال 1982 دهلي نو شركتو براي اولين بار نيز در بازيهاي آسياي پكن در سال 1990 به عنوان يك رشته رسمي شركت داده شد. اولين مسابقات رسمي جهاني كبدي براساس قوانين ومقررات فدراسيون آماتور كبدي آسيا و اولين بار در سال 2004 در بمبئي هند برگزار شد وكشورهايي از آسيا ، اروپا ، آمريكا در اين رويداد شركت نمودند. اولين دوره مسابقات قهرماني كبدي در سال 1980 برگزار شد تا بخش زنان نيز در سطح بين المللي فعاليت لازم را داشته باشد . هدف اصلي فدراسيون كبدي جهاني گسترش ورزش در سراسر جهان وگنجاندن آن به سوي المپيكي شدن است و آقاي جي سي گهلوت رئيس فدراسيون كبدي و همكاران ايشان در كليه كشورها تمام تلاش خود را به كار مي برند كه اين رشته را در بازيهاي المپيك بگنجانند.قوانين و مقررات بازي :
هر تيم شامل 12 بازيكن مي باشد.
7 نفر بازيكن اصلي و 5 نفر بازيكن ذخيره
تعويض در بازي در مواقع تايم اوت پزشكي و تايم مربي مجاز مي باشدو محدوديت تعويض وجود ندارد.
وقت بازي 2 وقت 20 دقيقه اي مي باشدو در صورت تساوي دو تيم در پايان وقت قانوني پنج حمله از سوي دو تيم و اگر باز هم مساوي شدند حمله يك به يك پيگيري مي شود، تا تيم برنده مشخص گردد.
وقت استراحت بين دو نيمه، 5 دقيقه مي باشد.كبدي تحت قوانين و مقررات زير اجرا مي شود:
زمين كبدي :
زمين بازي قطعه زميني است مسطح با تشك تاتامي با ابعاد 10*5/12 متر براي مردان كه توسط يه خط مياني به دو قسمت تقسيم مي شود، هر نيمه از زمين 10 متر عرض و 6 متر و 25 سانتي متر طول دارد كه اندازه هر نيمه به عرض 8 متر و طول 5 متر و 50 سانتي متر است.
تعاريف خطوط كبدي به شرح ذيل مي باشد:
مرز:
عبارت است از خطوط چهار طرفه محوطه زمين بازي كه به عنوان خطوط مانع در نظر گرفته شده اند، مثل da/cd/bc/ab كليه خطوط حداكثر به عرض 5 سانتي متر و از قسمت محوطه زمين بازي تشكيل مي شوند.
خط ميانيMid line
اين خط زمين بازي را به دو قسمت25/6 براي مردان و 50/5 براي زنان تقسيم مي كند به اسم خط مياني يا پيروي و يا شروع حمله ناميده مي شود.
لابيlooby
هر يك از كناره هاي زمين بازي به صورت راهرو يا لابي به عرض 1 سانتي متر در نظر گرفته شده است.
- تحقيق درباره جوانان و نوجوانان در كربلا و ويژگي هاي آنان
فهرست مطالب
مقدمه
ويژگيهاي جوانان كربلا
1. ايمان راسخ:
2. بصيرت:
3. وفاداري:
4. ادب:
5. جوانمردي:
6. پايبندي به احكام و ارزشها:
7. رشادت:
8. صبر و استقامت:
9. ايثار و فداكاري:
10. شجاعت و شهامت:
شرح حال برخي از جوانان و نوجوانان كربلا
1- عباس بن علي (عليه السلام):
2- علي بن حسين، امام زين العابدين (سجاد) (عليهالسلام
3- علي بن الحسين (علي اكبر عليه السلام):
4- عبدالله بن علي (عليه السلام):
5- عثمان بن علي (عليه السلام):
6- جعفر بن علي (عليه السلام):
7- ابوبكر بن علي (عليه السلام):
8- قاسم بن الحسن (عليه السلام):
9- ابوبكر بن الحسن (عليه السلام):
10- عبدالله بن الحسن (عليه السلام):
11- عون بن عبدالله:
12- محمدبن عبدالله
13- عبدالله بن مسلم:
14- محمد بن مسلم:
15- عبدالرحمن بن عقيل:
16- جعفر بن عقيل:
17- سيف بن الحارث «الهمداني»
18- مالك بن عبدالله «الهمداني»
19- شبيب
20- عائذ بن مجمع:
21- عمرو بن قرظه:
22- عمرو بن جناده:
23 و 24- عبدالله و عبدالرحمن بن عروه:
25 و 26- وهب و همسرش (هانيه)
27 و 28- عبدالله و عبيدالله بن يزيد:
29- عبدالرحمن بن مسعود:
30- عمار بن حسان:
31- حبشي بن قيس بن سلمه:
منابع:مقدمه
گرچه در كارنامه حيات اجتماعي بشر، حماسههاي بسيار بزرگي در طول تاريخ به ثبت رسيده است، اما به اعتراف بسياري از صاحبنظران، هيچ يك از رخدادهاي تاريخي قابل مقايسه با حماسه عاشوراي امام حسين عليه السلام نيست. در تمام حركتهاي بزرگ اصلاحطلبانه و انقلابهاي رهاييبخش حساسترين مسئوليتها بر عهده نيروهاي توانمند جوان قرار داده ميشود. در نهضت عاشورا نيز مهمترين و سرنوشتسازترين نقشها را نيروهاي جوان عهده دار بودند كه طي آن هفتاد و دو تن از بهترين مردان شهيد شدند.
امام رضا ( عليهالسلام) به «ريان ابن شبيب» فرمود: «اي پسر شبيب! هجده نفر از ما بنيهاشم در كربلا شهيد شدند كه در روي زمين نظير نداشتند. اين هجده نفر به استثناي فرمانده لايق و پيشواي عاليقدر خود امام حسين (عليهالسلام) كه پنجاه وهفتساله بود، همه جوان بودند؛ جوانان سي و پنجساله و كمتر تا نوجوانان دوازده ساله و ده ساله! ساير جانبازان كربلا نيز اكثرا نسل جوان بودند. در حقيقت ميتوان گفت اكثريت فداكاران قهرمان كربلا را جوانان تشكيل ميدادند».[1] به گفته منابع، برخي از آنان سخت و برخي ديگر عادي ميجنگيدند و گروهي همانند عبدالله بن حسن (عليهالسلام) با سپر كردن دست، به دفاع از امام ميپرداختند؛ آنان همچنان كه آگاهانه و بدون اكراه به كاروان امام پيوسته بودند، با شور و شوق و عشق و ايمان و اخلاص پا به عرصه نبرد ميگذاشتند.آنها علاوه بر ايفاي نقش رزمي، در زمينه فرهنگي نيز فعال بودند و آن را مقدم بر نبرد دانسته، ابتدا به مقابله با تهاجم فرهنگي دشمن و سپس در قالب رجزها و اشعار به معرفي امام (عليهالسلام) و زدودن غبار جهل و ناداني كوفيان پرداختند.از اقدام آنها در معرفي پيامبر (ص) و امامشان معلوم ميشود كه تبليغات سوء و هجمه فرهنگي دشمن شخصيت آنها را ترور كرده و از آنان چهرهاي غير واقعي به مردم ارائه داده است و همان تهاجم فرهنگي بوده كه زمينه تهاجم نظامي را فراهم كرده و ميزبان را با شمشير آخته به استقبال ميهمان برده است؛ چنانكه از موضوع قرار گرفتن دفاع و حمايت از دين و امام در تبليغ دين استفاده ميشود كه تصور و انديشه سپاه كوفه از حضور حسين بن علي و يارانش در ميدان نبرد دستيابي بر اهداف دنيوي و مادي بوده و او بر خليفه مسلمين خروج كرده است. دستگاه حكومتي يزيد هم از ابتدا بر اين امر واقف بود كه بايد حسين و يارانش را ياغي، آشوبگر، خارجي و خشونتطلب و خود را پاسدار صلح و امنيت و حامي دين و منافع مردم معرفي كند. از اين روست كه با گستاخي تمام، حسين (عليهالسلام) و يارانش، سپاه كفر و يزيد و لشكريانش، سپاه اسلام خوانده ميشوند، چنانكه وقتي دستور حمله بر سپاه حسين بن علي (عليهالسلام) صادر ميشود، فرياد عمربنسعد بلند شده و خطاب به سپاهيان يزيدبنمعاويه ميگويد:
«يا خيل الله اركبي و بالجنه ابشري»؛ اي سپاهيان خدا! بر مركب سوار شويد و به بهشت دل خوش داريد.[2]يزيديان را سپاه خدا دانسته، وعده بهشت ميدهند، ولي حسين بن علي (عليهالسلام) را بشارت آتش و جهنم، فرياد به نام حق «يا حسين! ابشر بالنار؛ اي حسين! به آتش بشارتت باد».[3] از حلقوم ناپاك عبدالله بن حوزه به گوش رسد و اسيران دربند جهل و ناداني، همچنان ناآگاه. در چنين شرايطي براي ياران و سپاهيان حسين بن علي (عليهالسلام) درد ناشي از نيزه و شمشير، گواراتر از جهل و ناداني مردم بود. از اين رو مسئوليت تبليغ و آگاه كردن مردم، براي آنان وظيفه و جهادي ديگر در جبهه فرهنگي به شمار ميآمد كه همزمان در حضور در جبهه نظامي، در آن جبهه نيز حضوري فعال داشتند و چنان كه اشاره كرديم، قبل از مقابله نظامي به مبارزه با تهاجم فرهنگي برخاسته و در آن شرايط بحراني و دشوار، در فرصتهايي هرچند كوتاه، با ايراد رجزهاي روشنگرانه و هدف دار خود به بيان حقايق و واقعيتها پرداختند و بهانه ندانستن و نشناختن را از كوفيان گرفتند.
هنگامي كه يزيد بن معاويه شرافت و فضيلت را لگدكوب ميكرد، اين جوانان فداكار مردانه قيام كردند. سيماي جواني اين جوانان پر شور و از جان گذشته تا هميشه در تاريخ رستاخيز حسيني ميدرخشد. آري چهره تابناك آن جوانان بود كه تلؤلؤ خاص قيام تاريخي حسين (عليهالسلام) را در دل قرنها بهيادگار باقي نهاد.ويژگيهاي جوانان كربلا
موفقيت در انجام مسؤوليتهاي خطيري كه بر عهده يكايك ياران امام حسين (عليهالسلام) در كربلا نهاده شده بود، جز از طريق آراسته بودن به فضيلتهاي والاي انساني و الهي امكانپذير نميباشد. بدون شك وجود مجموعه اي از صفات و ويژگيهاي برجسته انساني در جوانان و نوجوانان كربلا بود كه آنان را به عنوان دلاورمردان تاريخ و اسوه همه ايثارگران بعد از خود در طول تاريخ زنده نگهداشته و جاودانه كرده است. در اينجا به برخي از ويژگيهاي جواناني كه تا آخرين قطره خون خويش از رهبري و اهداف والاي اين نهضت دفاع كردند، اشاره ميشود. اميد كه اين نوشتار ناچيز به آشنايي بيشتر نسل جوان جامعه اسلامي با اسوه و الگوهاي جاودان نهضت عظيم عاشورا كمك نمايد.
1. ايمان راسخ:
جوانان پاكباز عاشورا به دليل پرورش در دامان خانوادههاي مؤمن و پرهيزكار، به كاملترين مراحل ايمان دست يافته و در راه حاكميت احكام الهي آماده شهادت بودند.
وقتي امام حسين (عليهالسلام) در مسير كربلا در منزل «قصر بني مقاتل» به دنبال خوابي كه ديده بودند، جمله «انالله و انا اليه راجعون» را بر زبان آوردند. «علي اكبر» جلو رفت و علت را جويا شد. حضرت فرمود: «اسب سواري جلو من در خواب ظاهر شد و گفت: اين قوم شبانگاه در حركت است و مرگ به استقبالشان ميآيد.» علي اكبر گفت: «پدرم! آيا ما بر حق نيستيم؟» حضرت فرمود: «سوگند به خدا كه ما برحقيم» علي اكبر گفت: «پس ما را باكي از مرگ نيست».[4]
بديهي است اينگونه از خود گذشتگي حكايت والاي يقين و ايمان دارد. لذا وقتي علياكبر به عنوان اولين شهيد از بنيهاشم عازم ميدان شدند، در توصيف ويژگيهاي اخلاقي و كمالات بلند الهي او فرمودند: پروردگارا شاهد باش كه به مبارزه اين مردم ستمگر جواني را، كه شبيهترين مردم از نظر خلقت و اخلاق و گفتار به رسول تو بود، فرستاديم و ما هرگاه اشتياق ديدار پيامبرت را پيدا ميكرديم به چهره او نگاه ميكرديم.[5]
در شب عاشورا نيز وقتي امام حسينعليه السلام به اصحاب خود مژده شهادت در راه خدا ميدادند، ناگهان حضرت قاسم، فرزند امام مجتبيعليه السلام رو امام كرده فرمودند: عموجان! آيا اين فيض بزرگ شامل حال من نيز خواهد شد؟! امام حسينعليه السلام در حاليكه سخت تحت تاثير برادرزاده مهربان قرار گرفته بود، از او پرسيدند: پسرم مرگ در كام تو چه طعمي دارد؟ عرض كرد: مرگ در راه حق براي من شيرينتر از عسل است! آنگاه امامعليه السلام فرمودند: آري به خدا سوگند تو نيز يكي از كساني خواهي بود كه فردا به فيض عظيم شهادت نائل ميآيي. وي از شنيدن اين خبر بسيار خوشحال گشت.[6]
2. بصيرت:
در دوران حاكميت حكومت اموي، به دليل تبليغات زهرآگين عليه خاندان پيامبر صلي الله عليه وآله، تشخيص حقانيت امام حسين عليه السلام كار آساني نبود و حتي بسياري از سياستمداران بزرگ تحت تاثير وضع حاكم، قيام آن حضرت را مورد انتقاد قرار ميدادند و افراد به اصطلاح خيرخواه، به امام عليه السلام توصيه ميكردند كه دست از مخالفت با يزيد برداشته با او به گونهاي مصالحه كنند! در چنين موقعيتي عدهاي از جوانان با بصيرت به ضرورت قيام امام حسين عليه السلام پي برده و با تمام وجود به حمايت از او پرداختند و لحظهاي در اين راه به خود ترديدي راه ندادند. امام صادق
- تحقيق درباره جنگ جهاني اول
كليه محتواي اين سايت اهم از پايان نامه ومقاله و تحقيق و فايلهاي اموزشي از سطح اينترنت و سايتهاي ديگر جمع آوري ميشود و اين سايت هيچ گونه مسوليتي در قبال محتواي انها نداشته و ندارد و اگر هنگام خريد دچار مشكل شديد با سايت مرجع تماس بگيريد
- تحقيق درباره ارزش ادبي نهج البلاغه 23 ص
دسته: رام
بازديد: 337 بار
فرمت فايل: .docx
حجم فايل: 0 كيلوبايت
تعداد صفحات فايل: 5تحقيق درباره ارزش ادبي نهج البلاغه 23 ص
قيمت فايل فقط 5,000 تومان
ارزش ادبي نهج البلاغه اين مجموعه نفيس و زيبا به نامقيمت فايل فقط 5,000 تومان
برچسب ها : تحقيق درباره ارزش ادبي نهج البلاغه 23 ص , تحقيق , درباره , ارزش , ادبي , نهج , البلاغه , , 23 , ص , دانلود تحقيق درباره ارزش ادبي نهج البلاغه 23 ص , تحقيق تحقيق درباره ارزش ادبي نهج البلاغه 23 ص , مقاله تحقيق درباره ارزش ادبي نهج البلاغه 23 ص , جزوه تحقيق درباره ارزش ادبي نهج البلاغه 23 ص
- تحقيق درباره ارزش ادبي نهج البلاغه 23 ص
دسته: رام
بازديد: 338 بار
فرمت فايل: .docx
حجم فايل: 0 كيلوبايت
تعداد صفحات فايل: 5تحقيق درباره ارزش ادبي نهج البلاغه 23 ص
قيمت فايل فقط 5,000 تومان
ارزش ادبي نهج البلاغه اين مجموعه نفيس و زيبا به نامقيمت فايل فقط 5,000 تومان
برچسب ها : تحقيق درباره ارزش ادبي نهج البلاغه 23 ص , تحقيق , درباره , ارزش , ادبي , نهج , البلاغه , , 23 , ص , دانلود تحقيق درباره ارزش ادبي نهج البلاغه 23 ص , تحقيق تحقيق درباره ارزش ادبي نهج البلاغه 23 ص , مقاله تحقيق درباره ارزش ادبي نهج البلاغه 23 ص , جزوه تحقيق درباره ارزش ادبي نهج البلاغه 23 ص
- تحقيق درباره كاربرد رياضيات در زندگي
دسته: اينفوگراف
بازديد: 10 بار
فرمت فايل: .docx
حجم فايل: 0 كيلوبايت
تعداد صفحات فايل: 5تحقيق درباره كاربرد رياضيات در زندگي
قيمت فايل فقط 3,000 تومان
كاربرد رياضيات در زندگي :علم لقمه برگرفتن از سفره طبيعت است ، و رياضي زاييده احتياج و در آغازمبتني بر تجربه. رياضيات انعكاس دنياي واقعي در ذهن ماست. به عقيده بعضيها : رياضيات زيباترين زبان براي توصيف طبيعت و روابط بين پديدههاي طبيعي است.سيلوستر ميگويد:قيمت فايل فقط 3,000 تومان
برچسب ها : تحقيق درباره كاربرد رياضيات در زندگي , تحقيق , درباره , كاربرد , رياضيات , در , زندگي , دانلود تحقيق درباره كاربرد رياضيات در زندگي , تحقيق تحقيق درباره كاربرد رياضيات در زندگي , مقاله تحقيق درباره كاربرد رياضيات در زندگي , جزوه تحقيق درباره كاربرد رياضيات در زندگي
- تحقيق درباره فقر و انحرافات اجتماعي از منظر دين 18 ص
دسته: اينفوگراف
بازديد: 6 بار
فرمت فايل: .docx
حجم فايل: 0 كيلوبايت
تعداد صفحات فايل: 5تحقيق درباره فقر و انحرافات اجتماعي از منظر دين 18 ص
قيمت فايل فقط 3,000 تومان
7868095220586فقر و انحرافات اجتماعي از منظر دينهمانگونه كه بيان گرديد، بين فقر وانحرافات اجتماعي همبستگي وجود دارد. پژوهشهاي مختلف در اين زمينه نشان داد كه پديده فقر به عنوان يكي از علل بروز انحرافات اجتماعي محسوب ميشود، هرچند كه اين رابطه به شكل مستقيم و قطعي در ايجاد انحرافات اجتماعي قابل اثبات نيست، با اين همه وجود همبستگي بين آن دو را ميتوان مشاهده نمود. از آنجا كه پديدة آسيبزاي فقر در متون ديني، بسيار مورد تأمل قرار گرفته، اين سؤال اساسي مطرح ميگردد كه آيا متون اسلامي هم، تنها همبستگي ميان فقر و بروز كجرويها و نيز افزايش آن را تأييد ميكنند يا ناظر به رابطه مستقيم ميان آن دو هستند. در پاسخ به اين پرسش در ابتدا به طور اجمالي، مفهوم فقر از منظر ديني مورد بررسي قرار ميگيرد و سپس به تأثيرات آن در زندگي انسانها و نيز تأثير آن در افزايش كجروي توجه ميشود. مفهوم فقر در متون ديني فقر داراي معاني متعددي است. به گونهاي كه بين اين معاني صرفاً اشتراك لفظي برقرار است. فقري كه در اين نوشتار مورد نظر است، آن چيزي است كه در مقابل غني و ثروت به كار ميرود؛ يعني نداري در برابر دارايي كه در آيات و روايات از آن با تعابيري همچون سوء و بدي، بلا و بدبختي، شر و زشتي، سختي شديد، ذلت و خذلان و امري بدتر از مرگ ياد شده است.[62] براين اساس دراينجا معاني ديگر فقر كه در متون ديني كاربرد دارند، از قبيل فقر فرهنگي، فقر نفسي، فقر معنوي و فقر ديني، مورد نظر نيست.[63] به عنوان نمونه در حديث معروف «كاد الفقران يكون كفراً» و نيز حديث مشهور پيامبر بزرگ اسلام كه «الفقر فخري»، مفهوم اقتصادي فقر مورد نظر نيست؛ بلكه به نظر بسياري از صاحبنظران فقر نفس و نيز فقر روحي مورد توجه ميباشد، و حاكي از اين واقعيت است كه همه انسانها در مقابل ذات اقدس الهي كه غني بالذات ميباشد، فينفسه فقيرند و در هـر لـحظه لـحظه وجـودشان، مـحتـاج فيض و لطف الهـي هـستند، همچنين در ذيـل روايـت «فقر مرگ بزرگ اسـت»، از پـيامبر اكرم (ص) سؤال شد: آيا فقر اقتصادي منظور شما است؟ فرمودند: خير، منظور فقر ديني است.[64] براين اساس شناخت مفهوم فقر بايد در چارچوب منظومه فقر وغني صورت بگيرد كه هر دو مفهوم در يك سر اين طيف واقع شدهاند و حالتي از افراط و تفريط را نشان ميدهند. رويكرد قرآن كريم، نسبت به اثر رفاه در زندگي و فقر در كجروي، يك سويه نيست. خداوند متعال در قرآن كريم رفاه طلبي و «اتراف» را به شدت مورد حمله و نكوهش قرار ميدهد و آن را عامل مستقيم در ايجاد طغيان، فساد و ظلم و كژيها معرفي مينمايد.[65] در حالي كه اين مقدار از نكوهش، درباره فقر ديده نميشود و بين آن و فساد وكجروي رابطهاي مستقيم ترسيم نميگردد.[66] در متون ديني آنچه بيش از خود فقر و غني اهميت دارد، مبارزه با فاصله بين فقير و غني است. به عبارت ديگر موضوع اساسي از بين بردن يا حداقل كاهش فاصله طبقاتي در جامعه انسانها است. بر همين اساس فقر به عنوان موضوع احكام مورد توجه فقها قرار گرفته و آنان براي مبارزه با فقر و نيز محو آن به شناسايي آن و دامنهاش پرداختهاند و احكام ويژهاي از قبيل زكات، خمس، صدقات، جرائم مالي (كفارات)، وقف، وصيت و... را براي مسلمانان به ويژه ثروتمندان و نيز دولت اسلامي در نظر گرفتهاند.[67]با توجه به آنچه بيان گرديد، مقيمت فايل فقط 3,000 تومان
برچسب ها : تحقيق درباره فقر و انحرافات اجتماعي از منظر دين 18 ص , تحقيق , درباره , فقر , و , انحرافات , اجتماعي , از , منظر , دين , 18 , ص , دانلود تحقيق درباره فقر و انحرافات اجتماعي از منظر دين 18 ص , تحقيق تحقيق درباره فقر و انحرافات اجتماعي از منظر دين 18 ص , مقاله تحقيق درباره فقر و انحرافات اجتماعي از منظر دين 18 ص , جزوه تحقيق درباره فقر و انحرافات اجتماعي از منظر دين 18 ص
- تحقيق درباره فرضيات واهداف
دسته: اينفوگراف
بازديد: 7 بار
فرمت فايل: .docx
حجم فايل: 0 كيلوبايت
تعداد صفحات فايل: 5تحقيق درباره فرضيات واهداف
قيمت فايل فقط 3,000 تومان
فرضيات واهداف:دررابطه با اينكه موضوع تحقيق كيفي است ونيازبه فرضيات ندارد لذا اهداف تعيين شده براي اين موضوع درحقيقت شامل همان موضوعات مطرح شده دربخش مسئله تحقيق است ،اينكه مي خواهيم بيان داريم كه يك فضاي قدسي چيست،چه حالات وويژگي هايي دارد و اين نقوش و كاشيكاري چه تاثيراتي برقدسي كردن اين فضاها داشته اند كه درادامه تحقيق مفصلا بحث خواهد شد.سئوالات مطروحه ونتايج حاصل ازآن دراين قسمت:هنرقدسي چيست؟چه چيزهايي به عنوان هنرقدسي درايران نام برده مي شود؟آيا هنرقدسي درمعماري وجود دارد؟فضاي قدسي راتعريف كنيد؟(فضاي قدسي چيست؟) چه حالاتي دارد؟(چه عناصري برقداست فضا مي افزايد)تعريفي ازيك مكان مقدس آيا فضاي قدسي با مكان قدسي متفاوت است؟درحال حاضرچگونه مي شودمكان قدسي رادرمعماري معاصرتبين كرد؟ يا بوجودآورد؟1.هرچيزي كه قداست داشته باشدمي تواند قدسي باشد.هرهنري كه از يك پديده مقدس در بيايد ميتواندهنر قدسي تلقي شود.2.در ايران به كليه معماري هاي ديني قدسي گفته ميشود.(مساجدو...) مصداق هنر قدسي مسجدگوهرشاد3.اگربپذيريم هنرقدسي وجود داردفضاي قدسي هم داريم.4.5.6.فرق فضا با مكان دوتااست.مكان بخشي از فضااست و عناصري درمكان وجود دارد كه به ان مكانيت ميدهد.7.مكان داراي بافت،بدنه،كف و... اگراينها راطوري انتخاب كنيم كه امر قدسي را به ذهن آورد يا براي امر قدسي ساخته شود(كاربري آن) براي قداست مكان مي توانيم از عناصر كمك بگيريم اما كاربري آن مهمتر است.قيمت فايل فقط 3,000 تومان
برچسب ها : تحقيق درباره فرضيات واهداف , تحقيق , درباره , فرضيات , واهداف , دانلود تحقيق درباره فرضيات واهداف , تحقيق تحقيق درباره فرضيات واهداف , مقاله تحقيق درباره فرضيات واهداف , جزوه تحقيق درباره فرضيات واهداف