- مرجع فايلهاي امورزشي | تحقيق مسجد جامع تبريز 25 ص
تحقيق مسجد جامع تبريز 25 ص
دسته: معماري
بازديد: 1 بار
فرمت فايل: docx
حجم فايل: 10758 كيلوبايت
تعداد صفحات فايل: 26تحقيق مسجد جامع تبريز
قيمت فايل فقط 3,400 تومان
تحقيق در مورد مسجد جامع تبريز
مسجد جامع تبريز
مسجد جامع تبريز يكي از بناهاي تاريخي و باستاني تبريز است. تاريخ دقيق بناي آن معلوم نيست، در اين باره عدهاي تحقيق و مطالعاتي كردهاند كه روش تحقيق و نوشته سه تن از آنان اصولي، مهم و قابل اعتناست.
يكي مرحوم نادرميرزاست كه در نيمه دوم قرن سيزدهم هجري به همراهي دو تن از نزديكان خود از مسجد جامع ديدن كرده، طول و عرض مسجد را اندازه گرفته، سنگ نوشته منصوب به پايه غربي طاق وسطي مسجد را تا آن حد كه مقدورش بوده است، خوانده و در كتاب تاريخ و جغرافي دارالسلطنه تبريز درج كرده است.
دوم آقاي حاج حسين نخجواني كه خدايش صحت و عافيت مرحمت فرمايد، اين مسجد را گشته و درباره زمان بناي آن مطالعه و تحقيق نموده و دو ماخذ جديد را كه قبل از وي عنايتي بدانها نشده بود، براي اولين بار در مقاله خود ذكر كرده و نوشتهاي قريب بدين مضمون آورده است كه بنا به عقيده صاحب تاريخ اولادالاطهار، مسجد جامع تبريز در صدر اسلام از طرف عبدالله بن عامر ساخته شده است و بنا به نوشته سعدالدين وراويني، ترجمه فارسي كتاب مرزباننامه به دستور ربيبالدين ابوالقاسم هارون بن علي ظفر دندان وزير اتابك ازبك بن محمد بن ايلدگز از اتابكار آذربايجان براي كتابخانه مسجد جامع كبير تبريز كه مورد عنايت وزير مزبور بوده، به عمل آمده است.
بايد گفت همچنانكه خود آقاي نخجواني نيز توجه فرموده است نسبت بناي مسجد جامع به عبدالله بن عامر مدرك تاريخي ندارد، اين امر بعيد به نظر ميرسد و در خود استناد و قبول نيست، اما راجع به وجود جامع اميركبير در همين محل، در زمان اتابكان آذربايجان كه سعدالدين وراويني بدان منضماتش اشاره كرده است، دلايل قابل توجه متعددي وجود دارد.
اولاً از نخستين سالهاي فرمانروايي رواديان، اين محل در درون قلعه تبريز بوده و هميشه جزو قسمت معمور شهر به شمار ميرفته است.
ثانياً در زمان رواديان، سلاجقه و اتابكان، اين ناحيه از قسمتهاي مقدس شهر محسوب ميشده است و بسياري از سلاطين، امراء و وزراء در كنار معابد و مساجدي كه خود ساخته بودند، به خاك سپرده شدهاند.
ثالثاً همان مسجدي كه در قرن ششم و هفتم نام جامع كبير داشته و قبر شمسالدين عثمان طغرايي در جانب غربي آن قرار گرفته بود، در قرن دهم معمور بود و حافظ حسين كربلايي آن مسجد و مقبره گنبددار شمس الدين طغرايي را در كنارش به رايالعين ديده و از آن به نام «مسجد جامع كبير» ياد كرده است و در زمان تركمانان و صفويه نيز همان مسجد آباد بوده، چنانكه حاج طالب خان، پسر حاج اسحقخان تبريزي باني مدرسه طالبيه در سال 1087ه.ق در وقفنامه مدرسه طالبيه از اين مسجد به عبارت «مسجد جامع كبير» نام برده است و از آن زمان الي يومنا هذا نيز هيات مسجد مزبور عوض نشده و فقط در اثر زلزلههاي نيمه اول و دوم قرن دوازده هجري چند طاقه از آن شكسته و فرو ريخته كه بوسيله احمدخان و پسر وي حسينقليخان دنبلي مرمت و تجديد بنا يافته است. اكنون نيز مسجد جامع بزرگ نام دارد و در جنوب صحن مدرسه طالبيه واقع شده است.
اما نوشته سوم متعلق به آقاي جعفر سلطاني القرائي است كه قريب بيست سال پيش آن را به رشته تحرير درآورده است و موقع طبع ترجمع تاريخ تبريز مينورسكي كه با نهايت سماحت و بزرگواري براي درج در قسمت ملحقات كتاب مزبور در اختيار نگارنده گذاشتهاند و ميتوان گفت اين نوشته كاملترين توصيف توصيف وضع كنوني مسجد جامع تبريز است كه اينك با اجازه مجدد ايشان به نان حفظ فضل تقدم نويسنده محترم آن، مجمل بخش مربوط به معرفي مسجد جامع با افزودن چند فقره پاورقي و ترجمه و توضيح لازم ذيلاً آورده ميشود:
«مسجد جامع كه امروز مردم آن جا را جمعه مسجد ميخوانند، بين مسجد حجهالاسلام و آلچاق مسجد و مسجد ميرزااسماعيل خاله اوغلي واقع است. مسجد حجه الاسلام از غرب و دو مسجد اخير از شرق آن را احاطه كرده و در ميان گرفتهاند. اين مسجد را اكنون دو مدخل است، يكي از جانب شمال كه از صحن مسجد وارد دهليز و از آنجا داخل معبد ميشود و از اين طرف سطح مسجد حدود نيم متر از سطح مسجد پستتر است.
در ديگر آن از طرف جنوب به يك كوچه كه از شرق به غرب ممتد است، باز ميشود. اين كوچه از طرف مغرب مسدود و بنبست است، سرتاسر جنوب كوچه، ديوار مسجدي است كه معروف به مسجد مجتهد و منسوب به حاج ميرزا باقرآقا مجتهد و پسرش حاج ميرزا حسن آقا مجتهد است و در اواخر ديواره شمالي اين كوچه در جنوبي جامع واقع است. از اين در ابتدا وارد آلچاق مسجد ميشود و چون اين مسجد از جانب مغرب ملاصق و متصل به مسجد جامع است و مانع و حاجزي در ميانه نيست، از آنجا داخل جامع بزرگ ميشود. از اين طرف نيز سطح مسجد از سطح كوچه پستتر است.
قيمت فايل فقط 3,400 تومان
برچسب ها : مسجد جامع تبريز 25 ص , دانلود تحقيق مسجد جامع تبريز 25 ص , دانلود تحقيق در مورد مسجد جامع تبريز 25 ص , مسجد جامع تبريز , تحقيق مسجد جامع تبريز , دانلود تحقيق مسجد جامع تبريز , دانلود تحقق در مورد مسجد جامع تبريز , تحقيق در مورد مسجد جامع تبريز , تحقيق در باره مسجد جامع تبريز , تحقيق و بررسي مسجد جامع تبريز , بررسي مسجد جامع تبريز
- مرجع فايلهاي امورزشي | تحقيق مسجد جامع بجنورد 23 ص
تحقيق مسجد جامع بجنورد 23 ص
دسته: معماري
بازديد: 1 بار
فرمت فايل: docx
حجم فايل: 1738 كيلوبايت
تعداد صفحات فايل: 31تحقيق مسجد جامع بجنورد 23 ص
قيمت فايل فقط 3,400 تومان
تحقيق مسجد جامع بجنورد 31 ص
«و اقيموا وجوهكم عتد كل مسجد و ادعوه مخلصين له الدين» (قرآن كريم)
پيوند حقيقي اسلام با هنر و معماري در يك مركز مهم تجلي يافته و آن مسجد است. ساختمان مسجد چگونگي دريافت اسلام و مسلمانان را از هنر و زيبايي نشان ميدهد، يعني گزينش زيباييهاي كه در نشان دادن جلال و شكوه خداوند تبارك و تعالي به كار آيد و اين هنري است اصيل كه لايق مكتبي چون اسلام و جامعهاي چون جامعه مسلمانان است. بيشترين كاربرد معماري اسلامي در مسجد بوده است.
با توجه به دستورات اسلامي در صدر اسلام، معماري اسلامي ساده و بيآلايش و برخاسته از فرهنگ اسلام بود، مساجد آن دوره فضايي ساده و مردمي داشت و اغلب بناهايي مختصر و در حد نياز بود، ولي گرايشهاي فرهنگي از يك سو و ميل و رغبت و ظاهرسازي خلفا و پادشاهان به بناهايي مجلل و عظيم (اغلب در زمان امويان) از سوي ديگر آنها را به سوي معماري تجملاتي سوق داد.
از يك نظر ميتوان مسجد را به دو گونه تقسيم كرد:
- 1. مساجدي كه از ابتدا به عنوان مسجد بنا شدهاند.
- 2. معابدي كه به مسجد تبديل شدهاند.
با ورود اسلام اسلام به ايران، ايرانيان نومسلمان، بعضي از نيايشگاهها و معابد نياكان خود را به مسجد تبديل كردند و در اين امر نه تنها اشكالي نديدند، بلكه اين موضوع به خاطر سهولت دستيابي به مسجد، صرفهجويي در نيروي انساني و استفاده بهينه از فضاها و مصالح باقيمانده معابد و آتشكدهها بسيار منطقي به نظر ميرسيد.
يك نمونه از اين مساجد، مسجد جامع بروجرد است كه در محل آتشكده و با استفاده از مصالح آن بنا شده است كه اينك با توكل به الطاف بيبديل پروردگار بيهمتا، دفتر حيات اين بناي كهن را ميگشاييم.
شهرستان بروجرد در شمال استان لرستان ، در 48 درجه و 40 دقيقه طول شرقي و 33 درجه و 54 دقيقه عرض شمالي واقع است. وسعت بروجرد در حدود 30 كيلومتر مربع ميباشد و جمعيت آن بر اساس سرشماري سال 1375 ، 316014 نفر است كه در حدود 217804 نفر در شهر بروجرد ساكن هستند. استاد سعيد نفيسي در اين مورد مينوسيد كه كلمه بروجرد در اصل “بروگرد” بوده است. از اين گونه آباديها كه در آخر نام كلمه آنها “گرد” آمده است بسيار است كه اين كلمه معني ساختن و بنا نهادن را ميدهد. كلمه “برو” در اول نام بروجرد نيز از ريشه بروبار به معني ميوه آمده است .پس “بروگرد” به معني آبادي است كه درآن ميوه و بروبار بوده است.
شهرستان بروجرد در ناحيهأي كوهستاني كه ارتفاع معروفترين قلل آن همچون “گرو” به 3627 متر , “اشترانكوه” به 4328 و “سفيدكوه” به بيش از 4000 متر بلندي ميرسد، واقع شده است. درجه حرارت اين شهر از 38 درجه در تابستان تا 20 درجه زير صفر در زمستان درتغيير است.ارتفاع بروجرد از سطح دريا 1540متراست. فاصله اين شهر از تهران 394 , اهواز 500 , اصفهان 300 و همدان حدود 150 كيلومتر است.
مسجد جامع كه عمدتاً از مساجد مهم شهر است، غالباً در بازار يا در نقطه شروع و يا كنار بدنه اصلي بازار ساخته ميشود و در جوار مسجد معمولاً بناهاي عامالمنفعه مثل حمام، آب انبار، بيمارستان، ميدان و ساير تاسيسات شهري مورد نياز قرار داشته است. از طرفي چنين مذهبي از عوامل و تعيين كننده كليه روابط عبادي و سياسي و اجتماعي بوده است. بنابراين در گذشته كه مراسم نمازجمعه برپا ميشده و هر مسلماني خود را ملزم به شركت در آن ميدانسته، كمكم باعث شده در عين اينكه مردم از اطراف و اكناف جهت اداي نمازجمعه هر هفته به شهر ميآيند و مايحتاج روزمره خود را نيز تهيه و به روستا يا محل زندگي خود ببرند.
از اين نظر در كنار مساجد، كمكم مراكز اقتصادي شكل گرفته، و بالطبع تاسيسات مورد نياز ديگر به مروز زمان به آن افزوده شده و بافت معماري شكل ميگيرد كه در اكثر شهرهاي قديم ايران چنين بافتهايي وجود دارد و يا وجود داشته است.
در بررسي و مطالعه سابقه تاريخي مسجد جامع مشخص گرديد كه اين بنا در كنار قديميترين بافت تاريخي شهر قرار گرفته. در كوي دودانگه و كنار خيلبان جعفري قرار دارد. بناي اين مسجد متعلق به قرن سوم است و به نوشته ياقوت حموي و گروهي از مورخان به دستور حمويه بن علي كه از طرف خاندان ابي دلف، حاكم بروجرد بود، ساخته شد.
قيمت فايل فقط 3,400 تومان
برچسب ها : مسجد جامع بجنورد 23 ص , مسجد جامع بجنورد , دانلود تحقيق مسجد جامع بجنورد 23 ص , دانلود تحقيق در مورد مسجد جامع بجنورد 23 ص , دانلود تحقيق مسجد جامع بجنورد , دانلوذ تحقيق در مورد مسجد جامع بجنورد , تحقيق مسجد جامع بجنورد , تحقيق در مورد مسجد جامع بجنورد
- تحقيق در مورد مساجد كرمان
دسته: معماري
بازديد: 3 بار
فرمت فايل: docx
حجم فايل: 250 كيلوبايت
تعداد صفحات فايل: 11تحقيق در مورد مساجد كرمان
قيمت فايل فقط 5,500 تومان
تحقيق در مورد مساجد كرمان
مسجد ملك
يكي از قديميترين – بزرگترين مساجد ايران و كرمان است كه سابقه تاريخي آن به قرن 5 ميرسد – اين مسجد با شبستانهاي متعدد و صحن وسيع جاذبه تاريخي خود را حفظ كرده است وجود برج آجري و سه محراب گچ بري شده حكايت از قدمت و ديرينگي مسجد دارد.
موقعيت جغراقيائي مسجد:
اين مسجد در بافت قديم شهر كرمان در محله اي وم به شاه عادل بنا شده و از طرف شمال به خيابان امام از طرف جنوب به محله شاه عادل – از طرف شرق به حمام شيخ الاسلام و خانه هاي مسكوني و از طرف غرب به بازار مسجد ملك ( كه تخريب شده ) و خانه هاي مسكوني متصل است.
تاريخچه مسجد امام باستناد تاريخ :
اين مسجد در زمان تورانشاه سلجوقي ساخته شده است چنانچه در سمطالعلي آمده است :
ملك قاوردين جعفر بيگ داودبن ميكائيل در ملك بروجحر كرمان و شيراز و عمان و ماهياني در شبانكاره نافذ امر ونهي شد و بعد از انطوا بساط دولت او پسرش سلطانشاه وارث اعمار و اعمال او گشت و پس از آنكه ده سال از ملك و سلطنت مقرون باين و استقامت تمتع يافت جهان را وداع كرد و برادرش ملك نيكوكار معدلت شعار عماد و الدنيا و الدين ملك تورانشاه تاج و تخت را بزيور فرطلعتش آرايش داد و درست تمام عيار سلطنتش سكه و الهام ولايت داشت و محياي زيباي مملكتش بگلغونه كرامت و تاييد مورد بود و جامع ظاهر شهر كرمان و رباط تورانشاهي و غير هامن بقاع الخير و ابواب الخير افراشته و بنا كرده معمار در عدل گستري و رعايت پروري گذرانيد به بهشت عدن خراميد سلاله مطعون و نتيجه ملعونش ايرانشاه كه پدر چون خاكستر از آتش آمده حاكم شد در تذكره اولياء آمده :
محمدبن ابراهيم در حكايات عدل ملك تورانشاه بن قرا ارسلان آورده«حالي فرمود تا مهندس ولايت و استادان بنا را حاضر كردند و در ربض بيرون شهر بناي سراي خويش فرمود و در جنب سراي مسجد جامع و مدرسه – خانقاه و بيمارستان و گرمابه و اوقاف شگرف بر آنها نهاد و فرمود تا امراء دولت و صدور حضرت و معارف ولايت همه در ربض منازل ساختند و چون مكالمه دروگروملك روز سه شنبه و همان روز بنا عمارت شد آن محله به محله سه شنبهي معروف گرديد.
بر اساس مدارك تاريخي كه در كتاب نسب نامه خلفا و شهرباران آمده است مسجدي كه در دوران سلجوقي بنا گرديد مسجدي بود چهار ايواني كه بيشترين مصالح بكارگرفته شده در آن آجر،خشت خام ،ملات گل و ملات گچ بوده است . شبستانها در حد فاصل ايوانها جاي دارد بزرگترين شبستان در ضلع غربي و شمالي بوده است و ضلع جنوبي صرفا به صورت يك كله كار يا دو كله كار ودر امتداد ايوان جنوبي و شرقي جاي داشته است كه نماي بنا با طرحهاي مختلف مرسوم دوران سلجوقي پوشانده شده بود در خاكبرداريها مشخص شد كه در بعضي از بخشهاي تزئيني نگين هاي كاشي نيز به ابعاد 5/1*1/5 يا 2*2 بكار رفته رنگ كاشي مذكور فيروزه اي بوده است كه با تلفيق با آجر بسيار زيبا بوده است در دوران قاجاريه خاني كوف كه از جهانگردان مشهور بوده در مورد مسجد ملك افزوده است : « زماني كه وارد بناي مسجد شدم آنرا كاملا مخروبه يافتم تنها چند قطعه گچ بري در وسط مسجد افتاده بود بدين ترتيب مسجد دوران سلجوقي كه اولين مسجد جامع شهر بوده تا قرن هشتم موجوديت خود را به عنوان مسجد جامع شهر حفظ كرده»و بعدا با تاسيس مسجد جامع مظفري جامعيت به آن مسجد منتقل شده است و از رونق مسجد مذكور كاسته و روبه ويراني گذاشته است
قيمت فايل فقط 5,500 تومان
برچسب ها : مساجد كرمان , تحقيق در مورد مساجد كرمان , دانلود تحقيق در مورد مساجد كرمان , تحقيق مساجد كرمان , تحقيق و بررسي مساجد كرمان , بررسي مساجد كرمان , معماري مساجد كرمان , مسجد ملك
- روش تحقيق
دسته بندي : مباحث رشته ها » عمومي رشته ها
تحقيق روش تحقيق
متشكل از 230 صفحه ، در قالب word قابل ويرايش و اماده پرينت
بخشي از محتوا ::مقدمه:
زندگي بشر تحت تاثير تغييرات وسيع صنعتي، اجتماعي، فرهنگي، دچار تحول شده است. شمار زيادي از افراد قادر نيستند بين محركهاي متنوع بيروني ونيروهاي متعارض دروني توازون ايجادكنند ودر فرايند رشد موزون و همه جانبه كه همانا هدف اصلي تعالي انسان است، دچار مشكل مي شوند. بديهي است كه كودكان ونوجوانان به سبب بي تجربگي و نا آگاهي از مهارتهاي بازدارنده و تسهيل كننده، اصلاحي، بيشتر در معرض آسيبهاي جدي دروني و اجتماعي هستند. دانش آموزاني كه مهارتهاي مقابله با موقعيتهاي تنش زا را ندارند، به نوعي مقهور آنها خواهند شد و بدين ترتيب مستعد اختلالات رواني، عاطفي، افسردگي، اضطراب و احتمالاً مصرف مواد مخدر و رفتارهاي ضد اجتماعي خواهند شد اين دانش آموزان در فرايند تصميم گيري نيز دچار مشكل ميشوند.
بنابراين با توجه به نقش مهم مدارس در تامين بهداشت رواني دانش آموزان، برنامه آموزش مهارتهاي زندگي، روش موثري در جهت رشد شخصيت سالم دانش آموزان و تامين بهداشت رواني دانش آموزان است.
آموزش مهارتهاي زندگي، نوعي كوشش است كه در سايه آن نوجوانان ترغيب مي شوند تا خلاقيت خود را به كار گيرند و به طور خود جوش راههاي موثر را براي حل تعارضات و مشكلات زندگي خود بيابند.
به نظر مي رسد آموزش مهارتهاي زندگي گام موثري در اين جهت باشد كه استعدادها و توانمنديهاي دانش آموزان بكار گرفته شود تا خود فعالانه سر نوشت خويش را بدست گيرند و انتخاب گر باشند. ضمناً فرايند خود باوري در نوجوانان مسير درست خود را طي كرده و نوجوان ضمن استفادة درست از مهارت ها، مسئوليت اعمال و احساسات خود را مي پذيرد و مهارتهاي لازم را براي اتخاذ تصميم هاي مهم زندگي كسب مي كند.
بيان مسئله
كودكان و نوجوانان به دليل تجربه ناكافي وعدم آگاهي از مهارتهاي لازم از جمله آسيب پذيرترين قشر از اقشار اجتماعي هستند و به رغم انرژي واستعدادهاي بالقوه و سرشار، آنها از چگونگي بكار بردن توانمنديهاي خود در مواجهه با مسائل و مشكلات زندگي آگاه نيستند.
آموزش و پرورش بهترين بستر براي ارائه اين آگاهي به نوجوانان است. بنظر مي رسد آموزش مهارتهاي زندگي مي تواند توانمندي افراد را براي مقابله موفق با چالشهاي زندگي، افزايش دهد.
-
محتواي فايل دانلودي:
تحقيق روش تحقيق
متشكل از 230 صفحه ، در قالب word قابل ويرايش و اماده پرينت
-
- تحقيق مسجد امام اصفهان (شاه) 18 ص
اين مسجد كه در ضلع جنوبى ميدان امام قرار دارد در سال 1020 هجرى به فرمان شاه عباس اول در بيست و چهارمين سال سلطنت وى شروع شده و تزئينات و الحاقات آن در دوره جانشينان او به اتمام رسيده است. معمار مهندس آن استاد علىاكبر اصفهانى و ناظر ساختمان محبعلى بيك الله بوده اند. اين مسجد شاهكارهاى جاويدان از معمارى، كاشىكارى و نجّارى در قرن يازدهم هجرى است.از نكات جالب توجه اين مسجد، انعكاسصوت در مركز گنبد بزرگ جنوبي آن است. ارتفاع گنبد مسجد 52 متر و ارتفاع منارههاي داخل آن 48 متر وارتفاع منارههاي سردر آن در ميدان نقش جهان 42 متر است. قطعات بزرگ سنگهاي مرمر يكپارچه وسنگابهاي نفيس، از ديدنيهاي جالب اين مسجد است. كتيبه سر در مسجد به خط ثلث غليرضاى عباسى و مورخ به سال 1025 حاكى از آن است كه شاه عباس اين مسجد را از مال خالص خود بنا كرده و ثواب آن را به روح جدا اعظم خود شاه طهماسب اهدا نموده است. در ذيل اين كتيبه به خط ثلث محمد رضا امامى، كتيبه ديگرى نصب شده كه به موجب آن مقام معمارى و مهندسى معمار مسجد شاه استاد على اكبر اصفهان و ناظر ساختمان محب على بيكالله تجليل شده است. مسجد شاه يكى از شاهكارهاى معمارى و كاشيكارى و حجارى ايران در قرن يازدهم هجرى است و آخرين سال تاريخى كه در مسجد ديده مىشود سال 1077 هجرى يعنى آخرين سال سلطنت شاه عباس دوم و 1078 هجرى يعنى اولين سال سلطنت شاه سليمان است و معلوم مىدارد كه اتمام تزيينات مسجد در دوره جانشينان شاه عباس كبير يعنى شاه صفى و شاه عباس دوم و شاه سليمان صورت گرفته است. كتيبههاى مسجد شاهكار خطاطان معروف عهد صفويه مانند عليرضا عباسى و عبدالباقى تبريزى و محمد رضا امامى است. تزيينات عمده اين مسجد از كاشيهاى خشت هفت رنگ است. در مدرسه جنوب غربى مسجد قطعه سنگ سادهاى به شكل شاخص در محل معينى تعبيه شده است كه ظهر حقيقى اصفهان را در چهار فصل سال نشان مىدهد و محاسبه آن را شيخ بهائى دانشمند فقيه و رياضيدان معروف عهد شاه عباس انجام داده است. از نكات جالب در مسجد شاه انعكاس صورت در مركز گنبد بزرگ جنوبى است ارتفاع گنبد عظيم مسجد شاه 52 متر و ارتفاع منارههاى داخل آن 48 متر و ارتفاه منارههاى سردر آن ميدان نقش جهان 42 متر است. قطعات بزرگ سنگهاى مرمرى يكپارچه و سنگابهاى نفيس از ديدنيهاى جالب مسجد شاه است.
اين مسجد كه ساختمان آن در سال 1020 هجرى قمرى آغاز و در سال 1025 به پايان رسيد و براى تزيين آماده شد، از مهمترين مساجد عصر صفويه و در ضلع جنوبى ميدان نقش جهان واقع است. تزيينات اين مسجد كه از سال 1025، زمان سلطنت شاه عباس اول، آغاز شد تا زمان سلطنت دو تن از جانشينان او (صفى و عباس دوم) نيز ادامه يافت. معمار اين بنا استاد على اكبر اصفهانى است كه نام او به عنوان مهندس و معمار در كتيبه سردرمسجد به خط ثلث آمده است.
كتيبه سر در با شكوه مسجد به خط عليرضا عباسى خوشنويس نامدار عصر صفويه است كه تاريخ آن سال 1025 ذكر شده است.
اسپرهاى طرفين در ورودى 8 لوحه با نوشته هايى مشكى بر زمينه فيزوهاى دارند كه در هر يك از اين اسپرها 4 لوحه كار گذاشته شده. در جلو خان سردر مسجد نيز كتيبه هايى با عبارات و اشعارى وجود دارد. تخت سنگ بزرگى نيز در ضلع غربى جلوخان هست كه از نوشته هاى آن تنها بسم الله الرحمن الرحيم به جا ماند. كتيبه نماى خارجى سردر، خط ثلث سفيد بر زمينه كاشى خشت وجود دارد.
اشعارى به خط نستعليق در اصلى مسجد را كه پوشش نقره و طلا دارد. زينت بخشيده است در اين اشعار سال اتمام و نصب در 1038 تا 1052 ذكر شده است. اشعار فوق الذكر 16 بيت است كه هشت بيت آن بر يك لنگه و هشت بيت ديگر بر لنگه ديگر آن به طور برجسته نقش بسته است. اين در، در ضلع جنوبى واقع است.
كتيبه هاى داخل مسجد را خوشنويسانى چون عبدالباقى تبريزى، محمد صالح اصفهانى محمد رضا امامى و محمد غنى نوشتهاند كه از آن جملهاند: كتيبه ايوان بزرگ مسجد و اطراف محوطه زيرگنبد به خط عبدالباقى تبريزى كتيبه بالاى محراب مرمرى به خط محمد صالح اصفهان، كتيبههاى چهلستون شرقى گنبد جنوبى به خط محمد رضا امامى و كتيبه داخل ايوان شمالى مسجد به خط عبدالباقى تبريزى.
اين مسجد عظيم داراى دو شبستان قرينه در اضلاع شرقى و غربى صحن است. يكى از اين شبستانها (شبستان شرقى) بزرگتر اما ساده و بى تزيين است و ديگرى (شبستان غربى) كوچكتر است اما تزييناتى با كاشيهاى خشت هفت رنگ دارد و محراب آن نيز از زيباترين محرابهاى مساجد اصفهان است.
در دو زاويه جنوب غربى و جنوب شرقى دو مدرسه به طور قرينه قرار دارد كه مدرسه زاويه جنوب شرقى را كه حجرههايى نيز براى سكونت طلاب دارد، مدرسه ناصرى و مدرسه زاويه جنوب غربى را سليمانيه مىنامند.
ارتفاع ايوان بزرگ جنوبى مسجد 33 متر است و دو مناره در طرفين آن قرار گرفتهاند كه ارتفاع هر يك از آنها 48 متر است. اين دو مناره با كاشى تزيين شدهاند و نامهاى محمد و على به طور تكراراى به خط بنايى بر بدنه آنها نقش بسته است.
گنبد بزرگ مسجد تزئينات جالبى از كاشيكارى دارد و نيز دارى كتيبهاى به خط ثلث سفيد بر زمينه كاشى خشت لاجوردى است.
- تحقيق مسجد امام اصفهان (شاه) 18 ص
اين مسجد كه در ضلع جنوبى ميدان امام قرار دارد در سال 1020 هجرى به فرمان شاه عباس اول در بيست و چهارمين سال سلطنت وى شروع شده و تزئينات و الحاقات آن در دوره جانشينان او به اتمام رسيده است. معمار مهندس آن استاد علىاكبر اصفهانى و ناظر ساختمان محبعلى بيك الله بوده اند. اين مسجد شاهكارهاى جاويدان از معمارى، كاشىكارى و نجّارى در قرن يازدهم هجرى است.از نكات جالب توجه اين مسجد، انعكاسصوت در مركز گنبد بزرگ جنوبي آن است. ارتفاع گنبد مسجد 52 متر و ارتفاع منارههاي داخل آن 48 متر وارتفاع منارههاي سردر آن در ميدان نقش جهان 42 متر است. قطعات بزرگ سنگهاي مرمر يكپارچه وسنگابهاي نفيس، از ديدنيهاي جالب اين مسجد است. كتيبه سر در مسجد به خط ثلث غليرضاى عباسى و مورخ به سال 1025 حاكى از آن است كه شاه عباس اين مسجد را از مال خالص خود بنا كرده و ثواب آن را به روح جدا اعظم خود شاه طهماسب اهدا نموده است. در ذيل اين كتيبه به خط ثلث محمد رضا امامى، كتيبه ديگرى نصب شده كه به موجب آن مقام معمارى و مهندسى معمار مسجد شاه استاد على اكبر اصفهان و ناظر ساختمان محب على بيكالله تجليل شده است. مسجد شاه يكى از شاهكارهاى معمارى و كاشيكارى و حجارى ايران در قرن يازدهم هجرى است و آخرين سال تاريخى كه در مسجد ديده مىشود سال 1077 هجرى يعنى آخرين سال سلطنت شاه عباس دوم و 1078 هجرى يعنى اولين سال سلطنت شاه سليمان است و معلوم مىدارد كه اتمام تزيينات مسجد در دوره جانشينان شاه عباس كبير يعنى شاه صفى و شاه عباس دوم و شاه سليمان صورت گرفته است. كتيبههاى مسجد شاهكار خطاطان معروف عهد صفويه مانند عليرضا عباسى و عبدالباقى تبريزى و محمد رضا امامى است. تزيينات عمده اين مسجد از كاشيهاى خشت هفت رنگ است. در مدرسه جنوب غربى مسجد قطعه سنگ سادهاى به شكل شاخص در محل معينى تعبيه شده است كه ظهر حقيقى اصفهان را در چهار فصل سال نشان مىدهد و محاسبه آن را شيخ بهائى دانشمند فقيه و رياضيدان معروف عهد شاه عباس انجام داده است. از نكات جالب در مسجد شاه انعكاس صورت در مركز گنبد بزرگ جنوبى است ارتفاع گنبد عظيم مسجد شاه 52 متر و ارتفاع منارههاى داخل آن 48 متر و ارتفاه منارههاى سردر آن ميدان نقش جهان 42 متر است. قطعات بزرگ سنگهاى مرمرى يكپارچه و سنگابهاى نفيس از ديدنيهاى جالب مسجد شاه است.
اين مسجد كه ساختمان آن در سال 1020 هجرى قمرى آغاز و در سال 1025 به پايان رسيد و براى تزيين آماده شد، از مهمترين مساجد عصر صفويه و در ضلع جنوبى ميدان نقش جهان واقع است. تزيينات اين مسجد كه از سال 1025، زمان سلطنت شاه عباس اول، آغاز شد تا زمان سلطنت دو تن از جانشينان او (صفى و عباس دوم) نيز ادامه يافت. معمار اين بنا استاد على اكبر اصفهانى است كه نام او به عنوان مهندس و معمار در كتيبه سردرمسجد به خط ثلث آمده است.
كتيبه سر در با شكوه مسجد به خط عليرضا عباسى خوشنويس نامدار عصر صفويه است كه تاريخ آن سال 1025 ذكر شده است.
اسپرهاى طرفين در ورودى 8 لوحه با نوشته هايى مشكى بر زمينه فيزوهاى دارند كه در هر يك از اين اسپرها 4 لوحه كار گذاشته شده. در جلو خان سردر مسجد نيز كتيبه هايى با عبارات و اشعارى وجود دارد. تخت سنگ بزرگى نيز در ضلع غربى جلوخان هست كه از نوشته هاى آن تنها بسم الله الرحمن الرحيم به جا ماند. كتيبه نماى خارجى سردر، خط ثلث سفيد بر زمينه كاشى خشت وجود دارد.
اشعارى به خط نستعليق در اصلى مسجد را كه پوشش نقره و طلا دارد. زينت بخشيده است در اين اشعار سال اتمام و نصب در 1038 تا 1052 ذكر شده است. اشعار فوق الذكر 16 بيت است كه هشت بيت آن بر يك لنگه و هشت بيت ديگر بر لنگه ديگر آن به طور برجسته نقش بسته است. اين در، در ضلع جنوبى واقع است.
كتيبه هاى داخل مسجد را خوشنويسانى چون عبدالباقى تبريزى، محمد صالح اصفهانى محمد رضا امامى و محمد غنى نوشتهاند كه از آن جملهاند: كتيبه ايوان بزرگ مسجد و اطراف محوطه زيرگنبد به خط عبدالباقى تبريزى كتيبه بالاى محراب مرمرى به خط محمد صالح اصفهان، كتيبههاى چهلستون شرقى گنبد جنوبى به خط محمد رضا امامى و كتيبه داخل ايوان شمالى مسجد به خط عبدالباقى تبريزى.
اين مسجد عظيم داراى دو شبستان قرينه در اضلاع شرقى و غربى صحن است. يكى از اين شبستانها (شبستان شرقى) بزرگتر اما ساده و بى تزيين است و ديگرى (شبستان غربى) كوچكتر است اما تزييناتى با كاشيهاى خشت هفت رنگ دارد و محراب آن نيز از زيباترين محرابهاى مساجد اصفهان است.
در دو زاويه جنوب غربى و جنوب شرقى دو مدرسه به طور قرينه قرار دارد كه مدرسه زاويه جنوب شرقى را كه حجرههايى نيز براى سكونت طلاب دارد، مدرسه ناصرى و مدرسه زاويه جنوب غربى را سليمانيه مىنامند.
ارتفاع ايوان بزرگ جنوبى مسجد 33 متر است و دو مناره در طرفين آن قرار گرفتهاند كه ارتفاع هر يك از آنها 48 متر است. اين دو مناره با كاشى تزيين شدهاند و نامهاى محمد و على به طور تكراراى به خط بنايى بر بدنه آنها نقش بسته است.
گنبد بزرگ مسجد تزئينات جالبى از كاشيكارى دارد و نيز دارى كتيبهاى به خط ثلث سفيد بر زمينه كاشى خشت لاجوردى است.
- مباني نظري و پيشينه تحقيق درباره سبك هاي فرزند پروري
مباني نظري و پيشينه تحقيق درباره سبك هاي فرزند پروري منابع فارسي و انگليسي دارد ارجاع و پاورقي استاندارد دارد رفرنس دهي استاندارد دارد كاملترين در سطح اينترنت، داراي تحقيقات انجام شده در ضمينه تحقيق گارانتي بازگشت وجه دارد فرمت doc تعداد صفحات 36
دسته: روانشناسي
بازديد: 9 بار
فرمت فايل: doc
حجم فايل: 50 كيلوبايت
تعداد صفحات فايل: 36
اين فايل فهرست ندارد
مباني نظري و پيشينه تحقيق درباره سبك هاي فرزندپروري
خصوصيات محصول:
- منابع فارسي و انگليسي دارد.
- ارجاع و پاورقي استاندارد دارد.
- رفرنس دهي استاندارد دارد.
- كاملترين در سطح اينترنت، داراي تحقيقات انجام شده در ضمينه تحقيق
- گارانتي بازگشت وجه دارد.
مباني نظري و پيشينه تحقيق درباره سبك هاي فرزندپروري
فرمت : doc
تعداد صفحات : 36
سبك هاي فرزندپروري
راه هاي انتخاب روش هاي تربيتي
تا چند سال اخير، اكثر مطالعات مربوط به اجتماعي شدن بر اين نكته تأكيد داشت كه فنون تربيت و رفتارهاي والدين، بر رشد كودك اثر مي گذارد و به آن شكل مي دهند. اين تحقيقات نقش كودك را به عنوان عامل تعيين كننده اجتماعي شدن خود ناديده مي گرفت. اين ديدگاه در طول سال هاي اخير تحول يافته است و امروزه، شايستگي والدين را بر اساس سه عامل تعيين كننده مهم در نظر مي گيرند: مسئوليت و سلامت رواني والدين، ويژگي هاي كودك و منابع استرس و حمايت كننده كه در درون و بيرون خانواده (محيط) وارد عمل مي شوند (برنز، 2006).
مسئوليت و سلامت رواني والدين
تعليم و تربيت كودكان تحت تأثير شخصيت والدين آنها قرار مي گيرد. به اين ترتيب، والدين آشفته بيش از ديگران، با خطر داشتن كودكان آشفته، روبه رو خواهند بود. يكي از تحقيقات آمريكايي، كه بر روي 693 خانواده و طي يك دوره شش ساله انجام گرفت، نشان داده است كه 64% كودكاني كه اختلال هاي عاطفي نشان مي دادند، به مادراني تعلق داشتند كه داراي اختلال هاي رواني بودند. در خانواده هايي كه تنها پدر نشانه ها يا اختلال هاي عاطفي داشت47 % كودكان اختلال داشتند.72% كودكان مسأله دار، در خانواده هايي بودند كه پدر و مادر هر دو اختلال داشتند و اين درصد دو برابر اختلال رواني كودكان بود كه در خانواده هاي آنها از اين دو نوع اختلال ها وجود نداشت. پژوهشگران ديگر كشف كرده اند كه تحريك پذيري دائمي والدين مي تواند به سلامت عاطفي كودك و به رشد و توانايي هاي شناختي او آسيب برساند. مادراني كه از افسردگي رنج مي برند، در مقايسه با ديگر مادران، با فرزند خود كمتر عاطفي، كمتر خودمختار و بيشتر محافظه كارند. همچنين آنها با كودك بزرگتر خود كمتر بردبارند و بيشتر تمايل دارند كه او را تنبيه كنند. برعكس، كودكان تقريباً يك ساله اي كه والدين شاد دارند، رابطه عاطفي محكم تري با آنها برقرار مي كنند و در نتيجه به نظر مي رسد كه نسبت به بچه هايي كه والدين آنها ظاهراً شاد نيستند، امتيازهاي بيشتري بدست مي آورند (پورابراهيم و همكاران، 1390).
ويژگي هاي كودكان
به نظر مي رسد كه برخي متغيرها، مثل سن و جنس، خلق كودك و نوع تعليم و تربيت را كه او دريافت مي كند، تحت تأثير قرار مي دهند. پژوهشگران مشاهده كرده اند كه والدين مثل ساير بزرگسالان، وقتي در مقابل يك كودك نافرمان، منفي و خيلي شلوغ قرار مي گيرند معمولاً با رفتارهاي منفي و آمرانه واكنش نشان مي دهند (پرچم و همكاران، 1391).
محيط؛ منابع استرس و حمايت
والدين، زندگي خانوادگي خود را در انزواي اجتماعي آغاز نمي كنند. آن ها قبلاً در شبكه هاي ارتباطي اعضاي خانواده و دوستان خود وارد شده اند و در بسياري از موارد، شغلي انتخاب كرده اند. اين محيط هاي اجتماعي مي توانند منابع استرس يا حمايت يا هر دو باشند. يكي از قابليت هاي انسان، تمايل او به حمايت كردن و حمايت شدن است. چون حمايت اجتماعي بر انسان اثر مفيدي دارد، شخصي كه به شبكه ها و گروه هاي اجتماعي وارد مي شود، بطور مرتب تجربه هاي مثبت كسب مي كند و اين تجربه ها، به كاهش آثار احتمالاً زيانبار رويدادهاي استرس آور بر او كمك مي كنند (آنولا[1] و نورمي[2]، 2012).
تعريف سبك هاي فرزندپروري
رابطه بين كودكان و والدين و ساير اعضاي خانواده را مي توان به عنوان نظام يا شبكه اي دانست كه در كنش متقابل با يكديگر هستند. اين نظام بطور مستقيم و غيرمستقيم از طريق سبك ها و روش هاي مختلف فرزندپروري در كودكان تأثير مي گذارد، اكثر روانشناسان همچون بالبي[3] (1969)، فرويد (1964) و مايز و پتيت[4] (1997)، صرف نظر از مكتبي كه به آن معتقدند، كنش هاي متقابل ميان والدين و فرزندان را اساس تحول عاطفي تلقي مي كنند. ايشان سبك هاي فرزندپروري را اينگونه تعريف كرده اند: مجموعه اي از رفتارها كه تعيين كنندۀ ارتباطات متقابل والد- فرزند در موقعيت هاي متفاوت و گسترده اي است و اينگونه فرض مي شود كه موجب ايجاد يك فضاي تعامل گسترده مي گردد».
دارلينگ و استينبرگ[5] (1993) شيوه هاي فرزندپروري را اين گونه تعريف كرده اند: «مجموعه اي از گرايش ها، اعمال و جلوه هاي غيركلامي كه ماهيت تعامل كودك و والدين را در تمامي موقعيت هاي گوناگون مشخص مي كند و در سير حيطۀ اقتدار منطقي، استبدادي و آزادگذار مطرح شده است». تعريفي ديگر از برك لورا[6] (1998) بدين شرح است: «تركيب هايي از رفتارهاي والدين كه در موقعيت هاي گسترده اي روي مي دهد و جو فرزندپروري بادوامي را پديد مي آورند». همچنين پژوهش هاي انجام شده بر پايه و نظريه بوم شناختي براون فنبرنر، نشان دهندۀ آن است كه سبك هاي فرزندپروري، انعكاسي از پايگاه اقتصادي و بافت اجتماعي درون خانوادگي است. در اين ميان متغير اقتصادي و اجتماعي و سطح درآمد خانواده داراي بيشترين تأثير بوده است (به نقل از باير[7]، 2011).
عوامل مؤثر بر سبك هاي فرزندپروري
طبقه اجتماعي و پرورشي كودك
با در نظر آوردن تفاوت عظيمي كه در موقعيت هاي زندگي افراد بي بضاعت و افراد مرّفه وجود دارد، جاي تعجب است كه اختلافات بيشتري در مورد ارزش ها و پرورش كودك وجود ندارد. همان تعداد معدودي را كه وجود دارد مي توان بر حسب بعدي از قدرت و خود فرماني در مقابل درماندگي و فرمانبري از اوامر ديگران، در نظر آورد. والدين طبقه پايين بر احترام از اقتدار، تأكيد بيشتري دارند در صورتي كه والدين طبقه متوسط بر رشد و كنجكاوي، كنترل دروني، توانايي به تأخير انداختن خوشي ها و كار به خاطر هدف هاي دور و حساسيت در روابط با ديگران تأكيد مي كنند. تفاوت بين طبقات اجتماعي مختلف از لحاظ فرزندپروري منعكس كننده تجربه اجتماعي والدين است. بزرگسالان طبقۀ كارگر غالباً دستورات را بدون چون و چرا انجام مي دهند؛ رئيس آنان معمولاً در مورد علت قواعد و ضروريات كار به ندرت با آنان حرف مي زند. بنابراين، والدين طبقه پايين كمتر با ساختن و تغيير و اصلاح قوانين در جامعه سرو كار دارند و به همين دليل قواعد و ساخت و قدرت بيش از منطق وجودي آن براي آنان مطرح است. والدين اين طبقه معمولاً فرزندان خود را تحت كنترل دارند، اقتدارگر و مستبد هستند و به ندرت عقايد فرزندان خود را در نظر مي گيرند و براي قواعد و درخواست هاي خود استدلال مي آورند. برعكس، افراد طبقه متوسط كه كارشان ايجاب مي كند خلاقيت بيشتري داشته باشند، رقابت جو باشند و خطر كنند. معمولاً فرزندانشان را در جهت مستقل بودن و خود رهبري تربيت مي كنند. والدين طبقه متوسط و بالاتر، خلاقيت و موقعيت و استقلال فرزندشان برايشان اهميت بيشتري دارد و در ضمن حس كنجكاوي تسلط بر خود را در آنان تقويت مي كنند. از اين رو به طور كلي، دموكرات تر هستند و در رفتار با فرزندان خود پذيراترند. رفتار گرمتري دارند، با آنان استدلال مي كنند و براي مقرراتي كه وضع مي كنند بيشتر استدلال مي آورند.
مطالعاتي ديگر نشان مي دهد كه والدين داراي تحصيلات و مشاغل بالاتر در هدايت فرزندان خود از استدلال بيشتر استفاده مي كردند. كاربرد بيشتر استدلال نيز به نوبۀ خود با الگوهاي آمرانه (نه خودكامه) تربيت كودك، كنترل غيرمستقيم مثبت، محبت، پذيرش و حمايت مرتبط بود. همراه با افزايش تعداد فرزندان در خانواده، نگرش والدين در مورد پرورش كودك و شرايطي كه كودك در آن پرورش يافته است، تغييرمي كند. در خانواده هايي كه كودكان زيادي دارند، به ويژه بيش از 6 فرزند، نقش هاي خانواده با صراحت بيشتري مشخص مي شود، وظيفه هر كس مشخص مي شود و انضباط شديدتر و قدرت طلبانه تر است. والدين نمي توانند تعدادي از كودكان را آزاد بگذارند چون در آن صورت بي نظمي و هرج و مرج در خانواده ايجاد مي شود. در خانواده هاي پرجمعيت، مادران بويژه در مورد دخترانشان كنترل شديد و خصمانه اي به كار مي برند. علاوه بر اين، به موازات افزايش تعداد فرزندان در خانواده، مادر نه تنها توجه كمتري به كودكان نشان مي دهد بلكه صميميت و محبت او هم نسبت به آنها كاهش مي يابد. غالباً خواهران و برادران بزرگتر نقش هاي سرپرستي و نظارت را كه بر عهدۀ والدين در خانواده هاي كم جمعيت مي باشد به عهده خود مي گيرند.
كنش هاي متقابل بين والدين و كودك و ترتيب تولد
در مواردي كه اختلافات را ناشي از ترتيب تولد دانسته اند، آنها را غالباً به تغييرات موجود در كنش هاي متقابل بين والدين و خواهران و برادران و به تجربيات منحصر به فردي كه كودكان در آن موقعيت ويژه در خانواده دارا هستند، نسبت داده اند. در پي تولد يك خواهر و برادر، بسياري از فرزندان ارشد بويژه پسران، مشكلات احساسي و رفتاري نشان مي دهند. مادران پس از تولد دومين فرزند، با اولين فرزند خود داراي برخورد منفي تر، قهرآلود تر و سختگيرانه تر بوده و اوقات كمتري را صرف بازي با او مي كند. همچنين فرزندان نخست، اصطكاك انضباطي بيشتري با والدينشان دارند. در هر سني، نخستين فرزند بيش از ساير فرزندان، همسان تر و آزادتر عمل مي كنند و شايد اين به علت اعتماد به نفسي است كه به واسطۀ تمرين پرورشي كودك بدست آورده اند. در حقيقت فرزند نخست، «كودك تمريني» است كه توسط والدين از طريق آزمايش و خطا و شيوه ها ي تربيت كودك را مي آموزد، از طرفي ديگر، برخي تحقيقات نشان مي دهد كه والدين به فرزند اول خود بيشتر اهميت مي دهند و تعامل بين آنها، از نظر اجتماعي و عاطفي بيشتر است در ضمن معمولاً از اولين فرزند خود توقع و انتظارات بيشتري دارند. در مجموع، نه رتبه تولد در بين برادران و خواهران و نه خانواده، هيچ يك نمي تواند شاخص خوبي براي پيش بيني آينده كودك باشد (بيرامي، بهادري و خسروشاهي، 1389).
شخصيت و نگرش ها و رفتار والدين
شيوه هاي والدين و روش هاي انضباطي آنان بي ترديد تحت تأثير خصوصيات شخصيتي و سيستم اعتقادي آنان مي باشد. اغلب تحقيقات قالب اجتماعي بر متغير در رفتار شخصيت والدين تمركز نموده اند. از لحاظ نظري، شخصيت آشكارا به عنوان پيش بيني كننده رفتار ارتباطي والدين تصور مي شود. تحقيقاتي كه شخصيت را با تعامل مرتبط مي سازند، فرض بر اين است كه باورها، ارزش ها و اهداف دروني والدين از رفتارهايشان به ظهور مي رسند. علاوه بر اين، الگوهاي فرزندپروري، ثبات قابل ملاحظه اي را در سير رشد كودكان نشان مي دهند. در نتيجه، نظريه پردازان بيان داشته اند كه درك رابطه بين صفات شخصيتي و رفتار اعمال شده براي فهم كامل پويايي هاي ارتباطي بين والدين و كودكان امري ضروري است. از آنجايي كه تعليم و تربيت كودكان تحت تأثير شخصيت والدين آنها قرار مي گيرد به اين ترتيب، والدين آشفته بيش از ديگران، با خطر داشتن كودكان آشفته روبه رو خواهند بود. همچنين نگرش ها و رفتار والدين مي تواند تسهيل كننده و يا مانع در جريان رشد و تكامل كودك باشد. الگوهاي فرزندپذيري تا حدود زيادي بازتاب ارزش هاي والدين هستند. به عنوان مثال، برخي از والدين براي همنوايي در كودكان ارزش قائل اند و برخي ديگر براي خودراهبردي والدين سختگير و خشن مانع مي شوند، تا فرزندانشان از روابط مثبت و سازنده با همسالان خويش كه براي استقلال آنان بسيار مؤثر است بهره مي گيرند. در حالي كه والدين پذيرا منبع امنيت براي نوجوانان نگران و مضطرب خويش خواهند بود. چنين والديني نه تنها در حل مشكلات نوجوان با او همراه و هميارند، بلكه نوجوان را به مستقل شدن و پذيرش مسئوليت تشويق مي كنند. والدين سالم و بالغ معمولاً با حساسيت و مهرباني بيشتري به نيازها و اشارات كودكان توجه مي كنند و اين نوع فرزندپروري امنيت عاطفي، استقلال، توانش اجتماعي و موفقيت هوشي را تشويق مي كند. بعضي از والدين معتقدند كه كودكان حرف مي زنند و از آنان سؤالات بسياري مي كنند، در نتيجه آنان را در تفكر و استدلال بر مي انگيزند. برعكس، والديني كه فكر مي كنند كه فرزندانشان يادگيرندگاني منفعل اند مستقيماً آنان را هدايت مي كنند و فرمان مي دهند. والدين، در صورتي كه احساس كنند كه بدرفتاري كودك عمدي بوده و كودك آنقدر بزرگ شده كه بتواند رفتارش را كنترل كند او را تنبيه مي كنند (رضايي و مددخواه، 1388).
تكنيك هاي والدين جهت اعمال كنترل
از جمله تكنيك هاي مورد استفادۀ والدين جهت اعمال كنترل فرزندان خود به عبارت زير مي باشد:
تكنيك قدرتي-اثباتي
شامل تنبيه بدني و محروميت است. تهديد و تنبيه بدني شديد با پرخاشگري فيزيكي در كودكاني كه رفتار والدين خود را الگو قرار مي دهند همبسته است.
تكنيك امري- كاربردي
تكنيكي دستوري بدون استفاده از تنبيه يا تهديد آشكار به تنبيه. موفقيّت اين تكنيك به پذيرش تسلط والدين از سوي كودك بستگي دارد. اگر كودك تسلط والدين را نپذيرد و از دستورات آنها سرپيچي كند بايد با نوعي تنبيه منطقي با عدم اطاعت وي مقابله كرد.
تكنيك القايي خودگرا
تأكيد مستدل بر منافع بدست آمده و هزينه هايي كه كودك ممكن است در نتيجۀ رفتار خود مجبور به پرداخت آن شود. اين تكنيك بر كودكان تأثير مثبتي دارد. يكي از مطالعات نشان داده است كه، فرزنداني كه مادرانشان رهنمود يا رهنما كننده باشند، در ميان همسالان خود محبوبيت بيشتري دارند و رفتار اجتماعي تري در زمين بازي از خود نشان مي دهند.
منابع فارسي
1- آقايار، اديب. (1386). اثربخشي آموزش هوش هيجاني بر پرخاشگري دانش آموزان پسر سال اول دبيرستان. مجله بهبود دانشگاه علوم پزشكي كرمان، سال 14، دوره 3، صص 210-198.
2- آقايي نژاد، جان بابا؛ فرامرزي، سالار و عابدي، احمد. (1392). تأثير يك دوره فعاليت منظم ورزشي بر پرخاشگري دانش آموزان عقب مانده ذهني آموزش پذير. مجله رشد و يادگيري حركتي-ورزشي، شماره 12، صص 105-91.
3- احمدي رق آبادي، علي. (1389). بررسي ارتباط هوش هيجاني و بهداشت رواني در دانش آموزان مقطع پيش دانشگاهي شهر رشت. مقاله كارشناسي ارشد، دانشگاه گيلان، دانشكده علوم انساني.
4- اقدسي، علي نقي؛ نجفي، سولماز؛ اسماعيلي، رقيه؛ پناه علي، امير و محمدي، اكبر. (1392). مقايسه شيوه هاي فرزندپروري والدين نوجوانان پسر بزهكار و عادي. مجله زن و مطالعات خانواده، سال 4، شماره 13، صص 151-141.
5- اكبر زاده، نسرين. (1388). هوش هيجاني ديدگاه ماير و سالووي و ديگران. تهران: انتشارات فارابي.
6- بقرآبادي، قاسم؛ شريفي درآمدي، پرويز و دولت آبادي، شيوا. (1389). بررسي تأثير شن درماني بر كاهش پرخاشگري دانش آموزان پسر ناشنوا. مجله مطالعات روان شناختي دانشكده علوم تربيتي و روانشناسي دانشگاه الزهرا، دوره 6، شماره 1، صص 17-1.
7- بيرامي، منصور؛ بهادري، علي اكبر و خسروشاهي، جعفر. (1389). ارتباط شيوه تربيتي والدين با پيشرفت تحصيلي دانش آموزان راهنمايي. مجله علوم تربيتي، سال 7، شماره 10، ص 21-1.
8- پارسا، نسرين. (1390). هوش هيجاني. تهران: انتشارات رشد.
9- پرچم، اعظم؛ فاتحي زاده، مريم و اله ياري، حميده. (1391). مقايسه سبك هاي فرزندپروري بامريند با سبك فرزندپروري مسؤلانه در اسلام. مجله پژوهش در مسائل تعليم و تربيت اسلامي، سال 20، شماره 14، صص 138-115.
10- پورابراهيم، تقي؛ حيدري، جعفر و خوش كنش، ابوالقاسم. (1390). رابطه شيوه هاي فرزندپروري با سبك هاي هويت يابي و گرايش به مشاغل در نوجوانان. فصلنامه مشاوره شغلي و سازامني، دوره 3، شماره 8، صص 24-11.
11- حبيبي، زهره؛ خسروجاوي، مهناز و حسين خانزاده، عباسعلي. (1393). اثربخشي آموزش هوش هيجاني بر راهبردهاي مقابله با تنيدگي در افراد با آسيب بينايي. مجله پرستاري و مامايي جامع نگر، سال 24، شماره 71، صص 29-21.
12- حسن زاده، رمضان. (1391). روش هاي پژوهش در علوم رفتاري. تهران: نشر ساوالان.
13- حسيني انجداني، امين. (1387). مقايسة مهارت هاي حل مسأله اجتماعي دانش آموزان عادي و داراي اختلالات رفتاري 9 و 15 ساله شهر تهران در سال تحصيلي 1377. مقاله كارشناسي ارشد دانشگاه علامه طباطبايي تهران.
14- حسيني نسب، سيدداوود؛ احمديان، فاطمه و روان بخش، محمدحسين. (1387). بررسي رابطۀ شيوة هاي فرزندپروري با خودكارآمدي و سلامت رواني دانش آموزان. مطالعات تربيتي و روان شناسي، دورة 9، شمارة 1، صص 37-21.
15- حيدري، بهاءالدين. (1387). مقايسه سلامت رواني و شيوه هاي فرزندپروري والدين كودكان مبتلا به اختلال نارسايي توجه/فزون كشي عادي. مقاله كارشناسي ارشد رشته روانشناسي تربيتي.
16- خانجاني، زينب و محمودزاده، رقيه. (1392). مقايسه شيوه هاي فرزندپروري و اختلالات رفتاري كودكان مادران شاغل و غيرشاغل. فصلنامه علمي-پژوهشي زن و فرهنگ، سال 4، شماره 16، صص 52-37.
17- دهشيري، غلامرضا. (1387). هنجاريابي و برسي ساختار عاملي پرسشنامه بهر هيجاني بار-اون بر روي دانشجويان دانشگاه هاي شهر تهران. مقاله كارشناسي ارشد، روانشناسي عمومي، دانشگاه علامه طباطبايي.
18- رضايي، اكبر و مددخواه، شبنم. (1388). رابطه سبك هاي فرزندپروري و باورهاي معرفت شناختي با پيشرفت تحصيلي دانش آموزان مقطع متوسطه. فصلنامه علوم تربيتي، سال دوم، شماره 5.
19- رق آبادي، علي. (1386). بررسي ارتباط هوش هيجاني و بهداشت رواني در دانش آموزان مقطع پيش دانشگاهي شهر رشت. مقاله كارشناسي ارشد، دانشگاه گيلان، دانشكده علوم انساني.
20- رئيسي، فاطمه؛ انيسي، جعفر؛ يزدي، سيده منصوره؛ زماني، مريم؛ رشيدي، سميه. (1387). مقايسه سلامت روان و شيوه هاي فرزندپروري در بين افراد معتاد و غيرمعتاد. مجله علوم رفتاري، دوره 2، شماره 1، صص 41-33.
21- زارعان، مصطفي و بخشي پور، عباس. (1386). بررسي سلامت عمومي و هوش هيجاني دانشجويان. مقاله كارشناسي دانشگاه تبريز.
22- زينت مطلق، فاضل؛ احمدي جويباري، تورج؛ جليليان، فرزاد؛ ميرزايي علويجه، مهدي؛ آقايي، عباس و كريم زاده شيرازي، كامبيز. (1392). بررسي شيوع و عوامل مرتبط با پرخاشگري در بين نوجوانان شهر ياسوج. مجله تحقيقات نظام سلامت، سال 9، شماره 3، صص 319-312.
23- شريفي درآمدي، پرويز. (1386). هوش هيجاني. تهران: انتشارات سپاهان.
24- شريفي درآمدي، پرويز؛ آقايار، پرويز. (1392). هوش هيجاني، كاربرد هوش در قلمرو هيجان. اصفهان: انتشارات سپاهان. چاپ اول.
25- صادق خاني، اسدالله؛ علي اكبري دهكردي، مهناز و كاكوجويباري، علي اصغر. (1391). مقايسه شيوه هاي فرزندپروري مادران دانش آموزان پسر 7 تا 9 سال دوره ابتدايي با اختلال لجبازي-نافرماني و عادي در شهرستان ايلام. مقاله كارشناسي ارشد در رشته روانشناسي عمومي دانشگاه پيام نور تهران.
26- صادقي، عباس و مشكبيد حقيقي، محسن. (1385). مديريت پرخاشگري. رشت: انتشارات حق شناس.
27- عارفي، مهدي و رضويه، احمدرضا. (1388). بررسي رابطة پرخاشگري آشكار و ارتباطي با سازگاري عاطفي اجتماعي دانش آموزان دختر و پسر. مجله دانش و پژوهش در روانشناسي، شماره 13، صص 125-113.
28- عاليپور بيرگاني، سيروس؛ مكتبي، غلامحسين؛ شهني ييلاق، منيجه و مفردنژاد، ناهيد. (1390). رابطه ويژگي هاي شخصيتي با خودناتوان سازي تحصيلي و مقايسه شيوه هاي فرزندپروري از لحاظ متغير اخير در دانش آموزان سال سوم دبيرستاني. مجله دستاوردهاي روانشناختي دانشگاه شهيد چمران اهواز، دوره 4، سال 18، شماره 2، صص 154-135.
29- عسگري، پرويز؛ حيدري، عليرضا و ستايش نيا، الهه. (1389). مقايسه ميزان اضطراب، افسردگي و پرخاشگري نوجوانان با توجه به سطوح پراشتهايي رواني. مجله انديشه رفتار، دوره 4، شماره 16، صص 66-59.
30- علي پور، محبوبه. (1386). بررسي سازگاري اجتماعي كودكان شاهد از طريق آزمون ترسيم خانواده. مقاله كارشناسي دانشكده علوم اجتماعي و روان شناسي دانشگاه آزاد اسلامي واحد تهران مركزي.
31- فرامرزي، سالار؛ تقي پور جوان، عباسعلي، دهقاني، مصطفي و مرادي، محمدرضا. (1392). مقايسه سبك هاي دلبستگي و شيوه هاي فرزندپروري مادران دانش آموزان عادي و دانش آموزان با اختلال يادگيري. دوماهنامه علمي-پژوهشي جنتاشاپير، دوره 4، شماره 3، صص 254-245.
32- فرجاد، محمداحسانو محمدي اصل، جواد. (1387). اثربخشي تمرينات جسماني بر كاهش پرخاشگري دانش آموزان آهسته گام. نشرية رشد و يادگيري حركتي- ورزشي، شماره 8، دوره 37، صص 66-52.
33- فرميهني فراهاني، محسن. (1390). فرهنگ توصيفي علوم تربيتي. تهران: انتشارات اسرار دانش.
34- كريمي، ياسر. (1385). روانشناسي اجتماعي. تهران: انتشارات دانشگاه پيام نور.
35- گنجعلي بنجاور، عليرضا. (1388). بررسي ثمربخشي مداخلات رواني- تربيتي بر هوش هيجاني و سلامت روان دانش آموزان مقطع متوسطه شهر زاهدان. مقاله كارشناسي ارشد، دانشگاه علوم پزشكي ايران، انستيتو روانپزشكي تهران.
36- گنجه، سيدعليرضا؛ دهستاني، مهدي و زاده محمدي، علي. (1392). مقايسه اثربخشي آموزش مهارت حل مسأله و هوش هيجاني در كاهش پرخاشگري دانش آموزان پسر دبيرستاني. مجله دانش و پژوهش در روانشناسي كاربردي، سال 14، شماره 2، صص 50-38.
37- لواف پور نوري، فرشاد؛ زهراكار، كيانوش و ثنايي ذاكر، باقر. (1391). بررسي اثربخشي بخشايش درماني گروهي در كاهش پرخاشگري نوجوانان پرخاشگر 11 تا 13 ساله شهرستان دزفول. مجله علمي پژوهشي دانشگاه علوم پزشكي شهيد صدوقي يزد، دوره 20، شماره 4، صص 500-489.
38- محمدي، اكرم؛ نقدي، اسداله؛ علي وردي نيا، اكبر و كياني، محسن. (1389). بررسي جامعه شناختي رابطه سرمايه اجتماعي و اعتياد اينترنتي در بين جوانان شهر همدان. فصلنامه پژوهش جوانان، فرهنگ و جامعه، شماره 5، صص 27-1.
39- مداحي، محمدابراهيم؛ لياقت، ريتا؛ صمدزاده، منا و مرادي، ايرج. (1390). بررسي تعامل رفتار سازشي و شيوه هاي فرزندپروري. مقاله كارشناسي ارشد رشته خانواده درماني ذانشگاه آزاد اسلامي واحد تهران مركزي.
40- مسعودنيا، ابراهيم. (1388). پرخاشگري و رفتار ضداجتماعي در نوجوانان؛ ارزيابي نظريه پالايش پرخاشگري. مجله روانشناسي، سال 13، شماره 2، صص 152-138.
41- نقدي، هادي؛ اديب راد، نسترن و نوراني پور، رحمت الله. (1389). اثربخشي آموزش هوش هيجاني بر پرخاشگري دانش آموزان پسر سال اول دبيرستان. فصلنامه علمي پژوهشي دانشگاه علوم پزشكي كرمانشاه، سال 14، شماره 3، صص 218-211.
42- نيكوگفتار، محمود. (1388). آموزش هوش هيجاني، ناگويي خلقي، سلامت عمومي و پيشرفت تحصيلي. فصلنامة روانشناسان ايراني، سال 5، شماره 19، صص 56-29.
43- وزيري، شهرام و لطفي عظيمي، افسانه. (1390). تأثير آموزش همدلي در كاهش پرخاشگري نوجوانان. مجله روانشناسي تحولي، سال 8، شماره 30، صص 175-167.
44- هاشمي، محبوبه؛ ميرزماني، سيدمحمود؛ داورمنش، عباس؛ صالحي، مسعود و نژادي كاشاني، غزاله. (1389). تأثير نمايش عروسكي در كاهش پرخاشگري دانش آموزان دختر عقب مانده ذهني آموزش پذير. مجله توانبخشي اعصاب كودكان، دوره 11، شماره 5، صص 93-88.
45- يارمحمديان، احمد، فرزانه خو، مرجان و مولوي، حسين. (1388). تأثير عملكرد كلي خانواده بر وضعيت هويت دانش آموزان. مجله علوم رفتاري، سال 2، شماره 3، صص 142-135.
مباني نظري و پيشينه تحقيق درباره سبك هاي فرزندپروري
منابع انگليسي
46- Animasahun, R.; Beverley, A., Kir, N.S., Schutte, D. (2010). Intelligence quotient, emotional intelligence and spiritual intelligence as correlates of prison adjustment among in mates in Nigeria prison. Journal of Social Sciences, 22 (2): 121-128.
47- Animasahun, R.; Beverley, A., Kir, N.S., Schutte, D. (2010). Intelligence quotient, emotional intelligence and spiritual intelligence as correlates of prison adjustment among in mates in Nigeria prison. Journal of Social Sciences, 22 (2): 121-128.
48- Asher, A. (2006). Exploring the Relationship BETWEEN parenting Styles and Juvenile Delinquency, A Thesis Submitted to the Faculty of Miami University in Partial Fulfillment of the Requirements for the Degree of Master of Science Department of Family Studies and Social Work.
49- Aunola, K. & Nurmi, J. E. (2012). The role of parenting styles in children’s problem behavior. Child Development, 76, 1144-1159.
50- Austin, E. J. Saklofske, D. H. & Egan, V. (2005). Personality. Well-being and health correlates of trait emotional Intelligence. Personality and Individual differences, 38, 547-558.
51- Bar-on, R.; Parker, D.A. (1980). The handbook of emotional intelligence sanfrancisco .Jossy-BassBook.First Edation, 3-490.
52- Baumrind, D. (1972). The influence of parenting style on adolescent competence and substance use. J Early Adolescence 1972; 11(1):56-95.
53- Bekendam, C. (2010). Family And Dimensious of Emotional Intelligence .Dissertation Abstraets International, Vol 58(4).2109-2122.
54- Berent, T. S. (2011). Child development. Second. London, Brown and benchmark publisher.
55- Berns RM. (2006). Child Family, School, Community: Socialization and Support. New York: Wadsworth Publishing Company; 2011.
56- Beyer, S. (2011). Maternal employment and children academic achievement: parenting styles as mediating variable. Developmental Reviwe, Volume 15, Issue 2, 212-253.
57- Buss, A.H., & Perry, M. (1992). The Aggression Questionnaire. Journal of Personality and Social Psychology. 63 (3), 452-459.
58- Ceci, E. (1990). Intelligence quotient, emotional intelligence and spiritual intelligence as correlates of prison adjustment among in mates in Nigeria prison.
Journal of Social Sciences, 22 (2): 121-128.
59- Chamorro-Premuzic, T., Bennett, E. & Furnham, A. (2007). The happy personality: Mediational role of trait emotional intelligence. Personality and Individual Difference, 42, 1633-1639.
60- Chan, H. & Sjöberg, L. (2008). Emotional intelligence and life adjustment. In: Cassady JC, Eissa MA. Emotional intelligence: perspectives on educational & positive psychology. 1th Ed. New York: Peter Lang Publishing; 169-184.
61- Ciarrochi, J. Deane, F. P. & Anderson, S. (2009). Emotional intelligence moderates the relationship between stress and mental health. Personality and individual differences, 32, 197–209.
62- Cue, B. (1930). Positive parenting. NY: Pearson Company Inc. Violent Behavior, 9,247-269.
63- Douglas, K. S., & Dutton, D. G. (2011). Assessing the link between stalking and domestic violence. Aggression and Violent Behavior, 6, 519-545.
64- Dunn, J. M. and Fait, H. F. (2010). "Special physical education: adapted, individualized developmental". The University of Viriginia, W.C. Brown.
65- Embregts, P.; Didden, R.; Schreuder, N.; Huitink, C.; van Nieuwenhuijzen, M. (2009) Aggressive behavior in individuals with moderate to borderline intellectual disabilities who live in a residential facility: an evaluation of functional variables. Res Dev Disabil. 2009 Aug; 30(4):682-688.
66- Gerits، L.، Derksen، J. L.، Verbruggen، A. B.، & Katzko. M. (2005). Emotional Intelligence profiles of nurses caring for people with severe behavior problems. Personality and Individual differences، 38، 33-34.
67 - Glasgow, K. L., Dornbusch, S. M., Troyer, L., Steinberg, L., & Ritter, P. L. (2007). Parental styles, adolescent, sattrivutions, and child development, 68(3), 507-529.
68- Golman, D. (2009). Emotional in telligence. London: Bloom sbury publishing.
69- Hochensoon, G. (1965). Reducing aggressive behavior in boys with a social cognitive group treatment: Results of a randomized, controlled Trial. Journal of American Academy.
70- Holenstein, T. (2011). Rigidity in parent-child interaction early childhood. Journal of Abnormal Child Psychology, 32 (4), 595-607.
71- Hunt, N. & Evans, D. (2004). Predicting traumatic stress using emotional intelligence. Behavior Research and Therapy, 42, 791-798.
72- Jaff, A. (2012). Durg use and aggression: The effect of rumination and other person related variables. California State University Long Beach Psychology.
73- Lamborn, S.D., Mounts, N. S. Stninbery 1. & Do busch, S. M. (2012). Authoritive, authoritarian, indulgent, and neglectful family's child Development, 6, 1046-1005.
74- Lawrence, E.J. (1966). Priming emotion using metaphors reprehensive of family functioning. AUETD home Graduate School Auburn Libraries help @ auburn. Educational chat.
75- Maccoby, E. E., & Martin, J. A. (2012). Socialization in the context of the family: parent child interaction. In P.H. Mussen (Ea & E. M. Hetherington (Vol. Ed.), Hand book of child psychology: Vol. 4. Socialization, personality, and social development (4thed, pp.1-101). New York: wily.
76- Mayer, J.D; Dunkel-Schetter, C., Delongis, A., & Gruen, R. (2007). Stracural Division of Personality and the Classification of Traits .Review Of Genral Psychology.7, 381-401.
77- Mccelland, W. (1998). Development and Preliminary validation of an emotional self- efficacy scale. Personality and Individual Differences, 45 (5), 432- 436.
78- Nicholson, S. (2013). Anger management revolution studies distribution. Company inc. of child Adolescent psychiatry, 43(12), 1478- 1487.
79- Okorodudu, G. N. (2010). Influence of parenting styles on Adolescent Delinquency in Delta Central Senatorial District. Edo Journal of Counseling, vol, 3, No.1.
80- Onder, A., & Gülay, H. (2009). Reliability and validity of parenting styles & dimensions questionnaire. Journal of Procedia Social and Behavioral Sciences 1, 508–514.
81- Palmer, J.; Trinidad, D.R. & Johnson, C. (2011). Emotional intelligence and life adjustment. In: Cassady JC, Eissa MA. Emotional intelligence: perspectives on educational & positive psychology. 1th Ed. New York: Peter Lang Publishing; 169184.
82- Park, K. & Slabby, N. (1983). Reducing aggressive behavior in boys with a social cognitive group treatment: Results of a randomized, controlled Trial. Journal of American Academy.
83- Richardson, D.S. & Hammock, G. S. (2007). Social context of human aggression. Are we paying too much attention to gender? Aggression and violent behaviour. 12, PP: 417-426.
84- Robinson, C., Mandleco, B., Olsen, SF., Hart, CH. (2011). The parenting style and dimensions Questionnaire (PSQD). Handbook of family measurement techniques; thousand oaks: sage. Vol.3. p: 319-321.
85- Schutte, N.; Malouff J M, and Thorsteinsson E. B. A (1998). Metaanalytic
Investigation of the Relationship between Emotional Intelligence and Health. Pers Individ Dif. 42. pp: 921-933.
86- Spence, D.; Lyons, J.B. & Schneider, T.R. (2013). The Influence of Emotional Intelligence on Performance. Pers Individ Dif. 2012. 39. pp: 693-703.
87- Sukhodolsky, D.G., & Ruchkin, V.V. (2008). Association of Normative Beliefs and Anger with Aggression and Antisocial Behavior in Russian Male Juvenile Offenders and High School Students. Jounal of Abnormal Child Psychology.
88- Ziglman, W. (1999). Parent Styles Associated With Self- Regulation and
Competence in School, Journal of Educational Psychology, 81(2), 143-154.
مباني نظري و پيشينه تحقيق درباره سبك هاي فرزندپروري
[1] - Aunola
[2] - Nurmi
[3] - Bowlby
[4] - Mize & Pettit
[5] - Darling & Steinberg
[6] - Berklaura
[7] -Beyer
مطالب مرتبط :
- مباني نظري و پيشينه تحقيق درباره پرخاشگري
مباني نظري و پيشينه تحقيق درباره پرخاشگري منابع فارسي و انگليسي دارد ارجاع و پاورقي استاندارد دارد رفرنس دهي استاندارد دارد كاملترين در سطح اينترنت، داراي تحقيقات انجام شده در ضمينه تحقيق گارانتي بازگشت وجه دارد
دسته: روانشناسي
بازديد: 9 بار
فرمت فايل: doc
حجم فايل: 62 كيلوبايت
تعداد صفحات فايل: 46
اين فايل فهرست ندارد
مباني نظري و پيشينه تحقيق درباره پرخاشگري
خصوصيات محصول:
- منابع فارسي و انگليسي دارد.
- ارجاع و پاورقي استاندارد دارد.
- رفرنس دهي استاندارد دارد.
- كاملترين در سطح اينترنت، داراي تحقيقات انجام شده در ضمينه تحقيق
- گارانتي بازگشت وجه دارد.
مباني نظري و پيشينه تحقيق درباره پرخاشگري
فرمت : doc
تعداد صفحات : 46
پرخاشگري
تعريف پرخاشگري
پرخاشگري، معمولاً به رفتاري اطلاق مي شود كه هدف از آن، صدمه رساندن جسماني يا زباني به شخص ديگر، يا نابود كردن دارايي آن است. بنابراين، آسيب زدن اتومبيل يك شخص به دست شخص ديگر، خفه كردن زنان توسط يك جاني و خشونتي كه دولت براي برقراري نظم و قانون اعمال مي كند، تماماً اعمالي هستند كه در تعريف پرخاشگري مي گنجد. بهترين و جامع ترين تعريفي كه از پرخاشگري ارائه شده، تعريف براون[1] است. او، پرخاشگري را هر نوع عمل و رفتاري مي داند كه به طور مستقيم در جهت هدفي و به منظور آزار و اذيت رساندن به ديگران كه مايل نيستند مورد آزار و اذيت قرار گيرند، اعمال شود. همچنين پرخاشگري را مي توان هرگونه رفتاري دانست كه متوجه آسيب رساندن و يا مجروح ساختن موجودي ديگر است.
هر چند سطح پرخاشگري كودكان از موقعيتي به موقعيت ديگر فرق مي كند ولي كودكان از لحاظ تداوم رفتار پرخاشگرانه در طول زمان با هم فرق دارند. كودكاني كه در سال هاي اوليه بشدت پرخاشگرند، به احتمال زياد در جواني و بزرگسالي نيز پرخاشگر خواهند بود و كودكاني كه پرخاشگر نيستند، به احتمال زياد در بزرگسالي هم پرخاشگر نخواهند بود. البته، كودكان هنگامي كه با وقايع تنش زا مثل جدايي پدر و مادر، يا بدنيا آمدن كودك جديد روبرو مي شوند، بيشتر پرخاشگر مي شوند. در واقع، پرخاشگري وسيله اي كودكانه است كه گاهي بسيار خطرناك و زيانبار بوده و به جاي حل مشكل و كاستن از فشار و ناراحتي، باعث دردسر و رنج تازه، براي شخص مي شود (صادقي و مشكبيدحقيقي، 1385).
نشانه هاي پرخاشگري
نشانه هاي پرخاشگري، متعدد است. از جمله اين نشانه ها مي توان به فحش دادن، پرتاپ اشياء، لگد زدن، جنگ و ستيز كردن، شكستن اشياء و ضربه زدن، حمله به ديگران، دروغگويي، بر هم زدن نظم، برانگيختگي بيش از حد، فرار از خانه و مدرسه، نگاه هاي تند و خشن، به هم فشردن دندان ها و جيغ زدن، اشاره كرد. نشانه هاي پرخاشگري در يك كودك پرخاشگر عبارتند از :
- ايجاد مزاحمت كردن و حالت دفاعي به خود گرفتن؛
- ديگران را سرزنش كردن؛
- با كودكان ديگر به جنگ و ستيز پرداختن؛
- نظم كلاس و مدرسه را به هم ريختن؛
- به دزدي و دروغگويي دست زدن؛
- از رابطه خود با اطرافيان رضايت نداشتن؛
- از مدرسه و معلم خاطره خوش نداشتن؛
- از بازگو كردن احساسات خود عليه والدين، وحشت داشتن و آن را در مورد كودكان ديگر تلافي كردن (هاشمي و همكاران، 1389).
انواع رفتارهاي پرخاشگرانه
طبق نظر موير[2] (1976)، پاسخ هاي پرخاشگرانه انواع گوناگون دارد كه محرك هاي دروني و بيروني مختلف، آنها را به وجود مي آورد. در ادامه اين بحث، هفت طبقه از رفتارهاي پرخاشگرانه معرفي مي شوند. به دليل همپوشي اين طبقات، امكان تمايز ميان انواع اين رفتارها به سهولت امكانپذير نيست، لذا اين احتمال وجود داردكه رفتار پرخاشگرانه، حاصل تلفيقي از دو يا چند عامل زير باشد:
2-25-1- پرخاشگري خشمگينانه[3]
طبق نظر دارلي و همكاران[4] (1988)، اين نوع پرخاشگري، نوع اصيل و شناخته شده پرخاشگري است. هنگامي كه مردم كلمه پرخاشگري را مي شنوند، اين نوع خاص فوراً به ذهن آنان متبادر مي شود. اين نوع پرخاشگري عموماً با نشانه هاي از برانگيختگي هيجاني توأم بوده و علت آن غالباً درد يا ناكامي است. براي مثال، اگر دو موش را در قفس رها كنيم، سپس ضربه هاي برقي متناوب و مختصري به آنان وارد شود، پس از آن، به يكديگر حمله مي كنند. در اين حالت، اگر حتي يك موش وجود داشته باشد، مثلاً به عروسك حمله ور خواهد شد. هاچينسون[5] (1965) معتقد است بروز ناكامي، عدم موفقيت در يك رفتار هدف گرا مي باشد. براي مثال، پيشگيري از دستيابي حيوان به غذا معمولاً باعث رفتار پرخاشگرانه مي شود. كبوتري كه ياد گرفته است براي دريافت دانه به كليدي نوك بزند، اگر دانه اي دريافت نكند به كبوتر ديگر حمله خواهد كرد.
2-25-2- پرخاشگري تجاوزكاران[6]
گاهي اوقات يك حيوان، آرام و پاورچين به حيوان گوشتخوار ديگري مانند شغال، گرگ و يا يكي از جانوران رده ي گربه سانان حمله مي كند. البته ترديد وجود دارد كه اين رفتار پرخاشگرانه باشد، بنابراين برچسب «جست و جوي غذا» احتمالاً مناسب تر است.
كيو[7] (1930) معتقد بود برخي از موجودات از طريق تقليد اين رفتار را مي آموزند. بچه گربه در صورتي در چهارماهگي حمله و كشتن موش ها را فرا مي گيرد كه بتواند به طور طبيعي كشتن موش ها توسط مادرش را ببيند.
2-25-3- پرخاشگري ناشي از ترس[8]
به طور كلي، اگر با يك موضوع ترس آور به حيواني نزديك شويم، حيوان مي ترسد و احتمالاً شروع به پرخاشگري مي كند. همچنين اگر حيواني اهلي و رام، توسط حيواني قويتر از خود، به گوشه اي رانده شود، در تنگنا قرار گرفته و با خشونت، به حيوان قوي حمله مي كند.
2-25-4- پرخاشگري كنشگر[9]
طبق نظر ليو[10] (1967) و لوراس[11] (1961) هر موجود زنده اي ممكن است به دليل دريافت پاداش از انجام عمل پرخاشگرانه، به اين رفتار مبادرت ورزد. بزرگسالان و كودكاني كه به اظهار نظرهاي خصمانه تشويق شده اند، تمايل به رفتار پرخاشگرانه در آنان بيشتر ديده مي شود. اشخاصي كه براي كشتن، پول دريافت مي كنند، نمونه اي از اين نوع پرخاشگري هستند. در انواع شرطي شدن كنشگر، نيازي نيست كه براي تقويت رفتار پرخاشگرانه هر پاسخي را پيگيري كنيم، هنگامي كه رفتاري آموخته مي شود، پاداش ها و تنبيه هايي گاه و بي گاه براي تثبيت و نگهداري آن كفايت مي كند و اين مسئله مخصوصاً در پديده پرخاشگري فرمانبردارانه، كاملاً روشن و مسلم است. در اين نوع پرخاشگري، شخص به كسي حمله مي كند و يا او را به قتل مي رساند زيرا به وي دستور انجام آن ابلاغ شده است و به دنبال چنين رفتاري پاداشي دريافت مي كند كه باعث تقويت رفتار مي شود (به نقل از امبرگتس و همكاران[12]، 2009).
[1]- Brown
[2] - Mayer
[3] - Angry Aggression
[4] - Darly and et.al
[5] - Hochensoon
[6] - Predatory Aggression
[7] - Cue
[8] - Fear induced
[9] - Operant
[10] - Leave
[11] - Loras
[12] - Embregts
................................
مباني نظري و پيشينه تحقيق درباره پرخاشگري
نابع فارسي
1- آقايار، اديب. (1386). اثربخشي آموزش هوش هيجاني بر پرخاشگري دانش آموزان پسر سال اول دبيرستان. مجله بهبود دانشگاه علوم پزشكي كرمان، سال 14، دوره 3، صص 210-198.
2- آقايي نژاد، جان بابا؛ فرامرزي، سالار و عابدي، احمد. (1392). تأثير يك دوره فعاليت منظم ورزشي بر پرخاشگري دانش آموزان عقب مانده ذهني آموزش پذير. مجله رشد و يادگيري حركتي-ورزشي، شماره 12، صص 105-91.
3- احمدي رق آبادي، علي. (1389). بررسي ارتباط هوش هيجاني و بهداشت رواني در دانش آموزان مقطع پيش دانشگاهي شهر رشت. مقاله كارشناسي ارشد، دانشگاه گيلان، دانشكده علوم انساني.
4- اقدسي، علي نقي؛ نجفي، سولماز؛ اسماعيلي، رقيه؛ پناه علي، امير و محمدي، اكبر. (1392). مقايسه شيوه هاي فرزندپروري والدين نوجوانان پسر بزهكار و عادي. مجله زن و مطالعات خانواده، سال 4، شماره 13، صص 151-141.
5- اكبر زاده، نسرين. (1388). هوش هيجاني ديدگاه ماير و سالووي و ديگران. تهران: انتشارات فارابي.
6- بقرآبادي، قاسم؛ شريفي درآمدي، پرويز و دولت آبادي، شيوا. (1389). بررسي تأثير شن درماني بر كاهش پرخاشگري دانش آموزان پسر ناشنوا. مجله مطالعات روان شناختي دانشكده علوم تربيتي و روانشناسي دانشگاه الزهرا، دوره 6، شماره 1، صص 17-1.
7- بيرامي، منصور؛ بهادري، علي اكبر و خسروشاهي، جعفر. (1389). ارتباط شيوه تربيتي والدين با پيشرفت تحصيلي دانش آموزان راهنمايي. مجله علوم تربيتي، سال 7، شماره 10، ص 21-1.
8- پارسا، نسرين. (1390). هوش هيجاني. تهران: انتشارات رشد.
9- پرچم، اعظم؛ فاتحي زاده، مريم و اله ياري، حميده. (1391). مقايسه سبك هاي فرزندپروري بامريند با سبك فرزندپروري مسؤلانه در اسلام. مجله پژوهش در مسائل تعليم و تربيت اسلامي، سال 20، شماره 14، صص 138-115.
10- پورابراهيم، تقي؛ حيدري، جعفر و خوش كنش، ابوالقاسم. (1390). رابطه شيوه هاي فرزندپروري با سبك هاي هويت يابي و گرايش به مشاغل در نوجوانان. فصلنامه مشاوره شغلي و سازامني، دوره 3، شماره 8، صص 24-11.
11- حبيبي، زهره؛ خسروجاوي، مهناز و حسين خانزاده، عباسعلي. (1393). اثربخشي آموزش هوش هيجاني بر راهبردهاي مقابله با تنيدگي در افراد با آسيب بينايي. مجله پرستاري و مامايي جامع نگر، سال 24، شماره 71، صص 29-21.
12- حسن زاده، رمضان. (1391). روش هاي پژوهش در علوم رفتاري. تهران: نشر ساوالان.
13- حسيني انجداني، امين. (1387). مقايسة مهارت هاي حل مسأله اجتماعي دانش آموزان عادي و داراي اختلالات رفتاري 9 و 15 ساله شهر تهران در سال تحصيلي 1377. مقاله كارشناسي ارشد دانشگاه علامه طباطبايي تهران.
14- حسيني نسب، سيدداوود؛ احمديان، فاطمه و روان بخش، محمدحسين. (1387). بررسي رابطۀ شيوة هاي فرزندپروري با خودكارآمدي و سلامت رواني دانش آموزان. مطالعات تربيتي و روان شناسي، دورة 9، شمارة 1، صص 37-21.
15- حيدري، بهاءالدين. (1387). مقايسه سلامت رواني و شيوه هاي فرزندپروري والدين كودكان مبتلا به اختلال نارسايي توجه/فزون كشي عادي. مقاله كارشناسي ارشد رشته روانشناسي تربيتي.
16- خانجاني، زينب و محمودزاده، رقيه. (1392). مقايسه شيوه هاي فرزندپروري و اختلالات رفتاري كودكان مادران شاغل و غيرشاغل. فصلنامه علمي-پژوهشي زن و فرهنگ، سال 4، شماره 16، صص 52-37.
17- دهشيري، غلامرضا. (1387). هنجاريابي و برسي ساختار عاملي پرسشنامه بهر هيجاني بار-اون بر روي دانشجويان دانشگاه هاي شهر تهران. مقاله كارشناسي ارشد، روانشناسي عمومي، دانشگاه علامه طباطبايي.
18- رضايي، اكبر و مددخواه، شبنم. (1388). رابطه سبك هاي فرزندپروري و باورهاي معرفت شناختي با پيشرفت تحصيلي دانش آموزان مقطع متوسطه. فصلنامه علوم تربيتي، سال دوم، شماره 5.
19- رق آبادي، علي. (1386). بررسي ارتباط هوش هيجاني و بهداشت رواني در دانش آموزان مقطع پيش دانشگاهي شهر رشت. مقاله كارشناسي ارشد، دانشگاه گيلان، دانشكده علوم انساني.
20- رئيسي، فاطمه؛ انيسي، جعفر؛ يزدي، سيده منصوره؛ زماني، مريم؛ رشيدي، سميه. (1387). مقايسه سلامت روان و شيوه هاي فرزندپروري در بين افراد معتاد و غيرمعتاد. مجله علوم رفتاري، دوره 2، شماره 1، صص 41-33.
21- زارعان، مصطفي و بخشي پور، عباس. (1386). بررسي سلامت عمومي و هوش هيجاني دانشجويان. مقاله كارشناسي دانشگاه تبريز.
22- زينت مطلق، فاضل؛ احمدي جويباري، تورج؛ جليليان، فرزاد؛ ميرزايي علويجه، مهدي؛ آقايي، عباس و كريم زاده شيرازي، كامبيز. (1392). بررسي شيوع و عوامل مرتبط با پرخاشگري در بين نوجوانان شهر ياسوج. مجله تحقيقات نظام سلامت، سال 9، شماره 3، صص 319-312.
23- شريفي درآمدي، پرويز. (1386). هوش هيجاني. تهران: انتشارات سپاهان.
24- شريفي درآمدي، پرويز؛ آقايار، پرويز. (1392). هوش هيجاني، كاربرد هوش در قلمرو هيجان. اصفهان: انتشارات سپاهان. چاپ اول.
25- صادق خاني، اسدالله؛ علي اكبري دهكردي، مهناز و كاكوجويباري، علي اصغر. (1391). مقايسه شيوه هاي فرزندپروري مادران دانش آموزان پسر 7 تا 9 سال دوره ابتدايي با اختلال لجبازي-نافرماني و عادي در شهرستان ايلام. مقاله كارشناسي ارشد در رشته روانشناسي عمومي دانشگاه پيام نور تهران.
26- صادقي، عباس و مشكبيد حقيقي، محسن. (1385). مديريت پرخاشگري. رشت: انتشارات حق شناس.
27- عارفي، مهدي و رضويه، احمدرضا. (1388). بررسي رابطة پرخاشگري آشكار و ارتباطي با سازگاري عاطفي اجتماعي دانش آموزان دختر و پسر. مجله دانش و پژوهش در روانشناسي، شماره 13، صص 125-113.
28- عاليپور بيرگاني، سيروس؛ مكتبي، غلامحسين؛ شهني ييلاق، منيجه و مفردنژاد، ناهيد. (1390). رابطه ويژگي هاي شخصيتي با خودناتوان سازي تحصيلي و مقايسه شيوه هاي فرزندپروري از لحاظ متغير اخير در دانش آموزان سال سوم دبيرستاني. مجله دستاوردهاي روانشناختي دانشگاه شهيد چمران اهواز، دوره 4، سال 18، شماره 2، صص 154-135.
29- عسگري، پرويز؛ حيدري، عليرضا و ستايش نيا، الهه. (1389). مقايسه ميزان اضطراب، افسردگي و پرخاشگري نوجوانان با توجه به سطوح پراشتهايي رواني. مجله انديشه رفتار، دوره 4، شماره 16، صص 66-59.
30- علي پور، محبوبه. (1386). بررسي سازگاري اجتماعي كودكان شاهد از طريق آزمون ترسيم خانواده. مقاله كارشناسي دانشكده علوم اجتماعي و روان شناسي دانشگاه آزاد اسلامي واحد تهران مركزي.
31- فرامرزي، سالار؛ تقي پور جوان، عباسعلي، دهقاني، مصطفي و مرادي، محمدرضا. (1392). مقايسه سبك هاي دلبستگي و شيوه هاي فرزندپروري مادران دانش آموزان عادي و دانش آموزان با اختلال يادگيري. دوماهنامه علمي-پژوهشي جنتاشاپير، دوره 4، شماره 3، صص 254-245.
32- فرجاد، محمداحسانو محمدي اصل، جواد. (1387). اثربخشي تمرينات جسماني بر كاهش پرخاشگري دانش آموزان آهسته گام. نشرية رشد و يادگيري حركتي- ورزشي، شماره 8، دوره 37، صص 66-52.
33- فرميهني فراهاني، محسن. (1390). فرهنگ توصيفي علوم تربيتي. تهران: انتشارات اسرار دانش.
34- كريمي، ياسر. (1385). روانشناسي اجتماعي. تهران: انتشارات دانشگاه پيام نور.
35- گنجعلي بنجاور، عليرضا. (1388). بررسي ثمربخشي مداخلات رواني- تربيتي بر هوش هيجاني و سلامت روان دانش آموزان مقطع متوسطه شهر زاهدان. مقاله كارشناسي ارشد، دانشگاه علوم پزشكي ايران، انستيتو روانپزشكي تهران.
36- گنجه، سيدعليرضا؛ دهستاني، مهدي و زاده محمدي، علي. (1392). مقايسه اثربخشي آموزش مهارت حل مسأله و هوش هيجاني در كاهش پرخاشگري دانش آموزان پسر دبيرستاني. مجله دانش و پژوهش در روانشناسي كاربردي، سال 14، شماره 2، صص 50-38.
37- لواف پور نوري، فرشاد؛ زهراكار، كيانوش و ثنايي ذاكر، باقر. (1391). بررسي اثربخشي بخشايش درماني گروهي در كاهش پرخاشگري نوجوانان پرخاشگر 11 تا 13 ساله شهرستان دزفول. مجله علمي پژوهشي دانشگاه علوم پزشكي شهيد صدوقي يزد، دوره 20، شماره 4، صص 500-489.
38- محمدي، اكرم؛ نقدي، اسداله؛ علي وردي نيا، اكبر و كياني، محسن. (1389). بررسي جامعه شناختي رابطه سرمايه اجتماعي و اعتياد اينترنتي در بين جوانان شهر همدان. فصلنامه پژوهش جوانان، فرهنگ و جامعه، شماره 5، صص 27-1.
39- مداحي، محمدابراهيم؛ لياقت، ريتا؛ صمدزاده، منا و مرادي، ايرج. (1390). بررسي تعامل رفتار سازشي و شيوه هاي فرزندپروري. مقاله كارشناسي ارشد رشته خانواده درماني ذانشگاه آزاد اسلامي واحد تهران مركزي.
40- مسعودنيا، ابراهيم. (1388). پرخاشگري و رفتار ضداجتماعي در نوجوانان؛ ارزيابي نظريه پالايش پرخاشگري. مجله روانشناسي، سال 13، شماره 2، صص 152-138.
41- نقدي، هادي؛ اديب راد، نسترن و نوراني پور، رحمت الله. (1389). اثربخشي آموزش هوش هيجاني بر پرخاشگري دانش آموزان پسر سال اول دبيرستان. فصلنامه علمي پژوهشي دانشگاه علوم پزشكي كرمانشاه، سال 14، شماره 3، صص 218-211.
42- نيكوگفتار، محمود. (1388). آموزش هوش هيجاني، ناگويي خلقي، سلامت عمومي و پيشرفت تحصيلي. فصلنامة روانشناسان ايراني، سال 5، شماره 19، صص 56-29.
43- وزيري، شهرام و لطفي عظيمي، افسانه. (1390). تأثير آموزش همدلي در كاهش پرخاشگري نوجوانان. مجله روانشناسي تحولي، سال 8، شماره 30، صص 175-167.
44- هاشمي، محبوبه؛ ميرزماني، سيدمحمود؛ داورمنش، عباس؛ صالحي، مسعود و نژادي كاشاني، غزاله. (1389). تأثير نمايش عروسكي در كاهش پرخاشگري دانش آموزان دختر عقب مانده ذهني آموزش پذير. مجله توانبخشي اعصاب كودكان، دوره 11، شماره 5، صص 93-88.
45- يارمحمديان، احمد، فرزانه خو، مرجان و مولوي، حسين. (1388). تأثير عملكرد كلي خانواده بر وضعيت هويت دانش آموزان. مجله علوم رفتاري، سال 2، شماره 3، صص 142-135.
مباني نظري و پيشينه تحقيق درباره پرخاشگري
نابع انگليسي
46- Animasahun, R.; Beverley, A., Kir, N.S., Schutte, D. (2010). Intelligence quotient, emotional intelligence and spiritual intelligence as correlates of prison adjustment among in mates in Nigeria prison. Journal of Social Sciences, 22 (2): 121-128.
47- Animasahun, R.; Beverley, A., Kir, N.S., Schutte, D. (2010). Intelligence quotient, emotional intelligence and spiritual intelligence as correlates of prison adjustment among in mates in Nigeria prison. Journal of Social Sciences, 22 (2): 121-128.
48- Asher, A. (2006). Exploring the Relationship BETWEEN parenting Styles and Juvenile Delinquency, A Thesis Submitted to the Faculty of Miami University in Partial Fulfillment of the Requirements for the Degree of Master of Science Department of Family Studies and Social Work.
49- Aunola, K. & Nurmi, J. E. (2012). The role of parenting styles in children’s problem behavior. Child Development, 76, 1144-1159.
50- Austin, E. J. Saklofske, D. H. & Egan, V. (2005). Personality. Well-being and health correlates of trait emotional Intelligence. Personality and Individual differences, 38, 547-558.
51- Bar-on, R.; Parker, D.A. (1980). The handbook of emotional intelligence sanfrancisco .Jossy-BassBook.First Edation, 3-490.
52- Baumrind, D. (1972). The influence of parenting style on adolescent competence and substance use. J Early Adolescence 1972; 11(1):56-95.
53- Bekendam, C. (2010). Family And Dimensious of Emotional Intelligence .Dissertation Abstraets International, Vol 58(4).2109-2122.
54- Berent, T. S. (2011). Child development. Second. London, Brown and benchmark publisher.
55- Berns RM. (2006). Child Family, School, Community: Socialization and Support. New York: Wadsworth Publishing Company; 2011.
56- Beyer, S. (2011). Maternal employment and children academic achievement: parenting styles as mediating variable. Developmental Reviwe, Volume 15, Issue 2, 212-253.
57- Buss, A.H., & Perry, M. (1992). The Aggression Questionnaire. Journal of Personality and Social Psychology. 63 (3), 452-459.
58- Ceci, E. (1990). Intelligence quotient, emotional intelligence and spiritual intelligence as correlates of prison adjustment among in mates in Nigeria prison.
Journal of Social Sciences, 22 (2): 121-128.
59- Chamorro-Premuzic, T., Bennett, E. & Furnham, A. (2007). The happy personality: Mediational role of trait emotional intelligence. Personality and Individual Difference, 42, 1633-1639.
60- Chan, H. & Sjöberg, L. (2008). Emotional intelligence and life adjustment. In: Cassady JC, Eissa MA. Emotional intelligence: perspectives on educational & positive psychology. 1th Ed. New York: Peter Lang Publishing; 169-184.
61- Ciarrochi, J. Deane, F. P. & Anderson, S. (2009). Emotional intelligence moderates the relationship between stress and mental health. Personality and individual differences, 32, 197–209.
62- Cue, B. (1930). Positive parenting. NY: Pearson Company Inc. Violent Behavior, 9,247-269.
63- Douglas, K. S., & Dutton, D. G. (2011). Assessing the link between stalking and domestic violence. Aggression and Violent Behavior, 6, 519-545.
64- Dunn, J. M. and Fait, H. F. (2010). "Special physical education: adapted, individualized developmental". The University of Viriginia, W.C. Brown.
65- Embregts, P.; Didden, R.; Schreuder, N.; Huitink, C.; van Nieuwenhuijzen, M. (2009) Aggressive behavior in individuals with moderate to borderline intellectual disabilities who live in a residential facility: an evaluation of functional variables. Res Dev Disabil. 2009 Aug; 30(4):682-688.
66- Gerits، L.، Derksen، J. L.، Verbruggen، A. B.، & Katzko. M. (2005). Emotional Intelligence profiles of nurses caring for people with severe behavior problems. Personality and Individual differences، 38، 33-34.
67 - Glasgow, K. L., Dornbusch, S. M., Troyer, L., Steinberg, L., & Ritter, P. L. (2007). Parental styles, adolescent, sattrivutions, and child development, 68(3), 507-529.
68- Golman, D. (2009). Emotional in telligence. London: Bloom sbury publishing.
69- Hochensoon, G. (1965). Reducing aggressive behavior in boys with a social cognitive group treatment: Results of a randomized, controlled Trial. Journal of American Academy.
70- Holenstein, T. (2011). Rigidity in parent-child interaction early childhood. Journal of Abnormal Child Psychology, 32 (4), 595-607.
71- Hunt, N. & Evans, D. (2004). Predicting traumatic stress using emotional intelligence. Behavior Research and Therapy, 42, 791-798.
72- Jaff, A. (2012). Durg use and aggression: The effect of rumination and other person related variables. California State University Long Beach Psychology.
73- Lamborn, S.D., Mounts, N. S. Stninbery 1. & Do busch, S. M. (2012). Authoritive, authoritarian, indulgent, and neglectful family's child Development, 6, 1046-1005.
74- Lawrence, E.J. (1966). Priming emotion using metaphors reprehensive of family functioning. AUETD home Graduate School Auburn Libraries help @ auburn. Educational chat.
75- Maccoby, E. E., & Martin, J. A. (2012). Socialization in the context of the family: parent child interaction. In P.H. Mussen (Ea & E. M. Hetherington (Vol. Ed.), Hand book of child psychology: Vol. 4. Socialization, personality, and social development (4thed, pp.1-101). New York: wily.
76- Mayer, J.D; Dunkel-Schetter, C., Delongis, A., & Gruen, R. (2007). Stracural Division of Personality and the Classification of Traits .Review Of Genral Psychology.7, 381-401.
77- Mccelland, W. (1998). Development and Preliminary validation of an emotional self- efficacy scale. Personality and Individual Differences, 45 (5), 432- 436.
78- Nicholson, S. (2013). Anger management revolution studies distribution. Company inc. of child Adolescent psychiatry, 43(12), 1478- 1487.
79- Okorodudu, G. N. (2010). Influence of parenting styles on Adolescent Delinquency in Delta Central Senatorial District. Edo Journal of Counseling, vol, 3, No.1.
80- Onder, A., & Gülay, H. (2009). Reliability and validity of parenting styles & dimensions questionnaire. Journal of Procedia Social and Behavioral Sciences 1, 508–514.
81- Palmer, J.; Trinidad, D.R. & Johnson, C. (2011). Emotional intelligence and life adjustment. In: Cassady JC, Eissa MA. Emotional intelligence: perspectives on educational & positive psychology. 1th Ed. New York: Peter Lang Publishing; 169184.
82- Park, K. & Slabby, N. (1983). Reducing aggressive behavior in boys with a social cognitive group treatment: Results of a randomized, controlled Trial. Journal of American Academy.
83- Richardson, D.S. & Hammock, G. S. (2007). Social context of human aggression. Are we paying too much attention to gender? Aggression and violent behaviour. 12, PP: 417-426.
84- Robinson, C., Mandleco, B., Olsen, SF., Hart, CH. (2011). The parenting style and dimensions Questionnaire (PSQD). Handbook of family measurement techniques; thousand oaks: sage. Vol.3. p: 319-321.
85- Schutte, N.; Malouff J M, and Thorsteinsson E. B. A (1998). Metaanalytic
Investigation of the Relationship between Emotional Intelligence and Health. Pers Individ Dif. 42. pp: 921-933.
86- Spence, D.; Lyons, J.B. & Schneider, T.R. (2013). The Influence of Emotional Intelligence on Performance. Pers Individ Dif. 2012. 39. pp: 693-703.
87- Sukhodolsky, D.G., & Ruchkin, V.V. (2008). Association of Normative Beliefs and Anger with Aggression and Antisocial Behavior in Russian Male Juvenile Offenders and High School Students. Jounal of Abnormal Child Psychology.
88- Ziglman, W. (1999). Parent Styles Associated With Self- Regulation and
Competence in School, Journal of Educational Psychology, 81(2), 143-154.
مطالب و لينك هاي مرتبط :
- جزوه خلاصه اصول و روش تحقيق 1 ( دانشگاه پيام نور )
جزوه خلاصه اصول و روش تحقيق 1، در قالب فايل pdf و در حجم 78 صفحه به همراه نكات ويژه جمع بندي و نمونه سوالات امتحاني ادوار گذشته دانشگاه پيام نور با پاسخ نامه كليدي ، مناسب براي دانشجويان رشته هاي مترجمي زبان انگليسي و زبان و ادبيات انگليسي
محتويات محصول:
ترجمه روان همراه با متن اصلي بخش هاي مهم كتاب در قالب فايل pdf و در حجم 78 صفحه
نكات كليدي فصول مختلف كتاب ويژه جمع بندي در قالب فايل pdf و در حجم 121 صفحه
نمونه سوال امتحاني تابستان 1395 با پاسخ نامه كليدي
نمونه سوال امتحاني نيمسال دوم 95-94 با پاسخ نامه كليدي
نمونه سوال امتحاني تابستان 1394 با پاسخ نامه كليدي
نمونه سوال امتحاني نيمسال دوم 94-93 با پاسخ نامه كليدي
نمونه سوال امتحاني نيمسال اول 94-93 با پاسخ نامه كليدي
نمونه سوال امتحاني نيمسال دوم 93-92 با پاسخ نامه كليدي
نمونه سوال امتحاني نيمسال اول 93-92 با پاسخ نامه كليدي