۲۷ بازديد

مباني نظري و پيشينه تحقيق درباره پرخاشگري

 براي توضيحات بيشتر و دانلود كليك كنيد

 

 

 

  • مباني نظري و پيشينه تحقيق درباره پرخاشگري
    مباني نظري و پيشينه تحقيق درباره پرخاشگري منابع فارسي و انگليسي دارد ارجاع و پاورقي استاندارد دارد رفرنس دهي استاندارد دارد كاملترين در سطح اينترنت، داراي تحقيقات انجام شده در ضمينه تحقيق گارانتي بازگشت وجه دارد
    دسته: روانشناسي
    بازديد: 9 بار
    فرمت فايل: doc
    حجم فايل: 62 كيلوبايت
    تعداد صفحات فايل: 46

    قيمت فايل: 15,000 تومان

    پس از پرداخت، لينك دانلود فايل براي شما نشان داده مي شود.

    پرداخت و دانلود

    اين فايل فهرست ندارد

    مباني نظري و پيشينه تحقيق درباره پرخاشگري

     خصوصيات محصول:

    • منابع فارسي و انگليسي دارد.
    • ارجاع و پاورقي استاندارد دارد.
    • رفرنس دهي استاندارد دارد.
    • كاملترين در سطح اينترنت، داراي تحقيقات انجام شده در ضمينه تحقيق
    • گارانتي بازگشت وجه دارد.

    مباني نظري و پيشينه تحقيق درباره پرخاشگري

    فرمت : doc

    تعداد صفحات : 46

    پرخاشگري

    تعريف پرخاشگري

       پرخاشگري، معمولاً به رفتاري اطلاق مي شود كه هدف از آن، صدمه رساندن جسماني يا زباني به شخص ديگر، يا نابود كردن دارايي آن است. بنابراين، آسيب زدن اتومبيل يك شخص به دست شخص ديگر، خفه كردن زنان توسط يك جاني و خشونتي كه دولت براي برقراري نظم و قانون اعمال مي كند، تماماً اعمالي هستند كه در تعريف پرخاشگري مي گنجد. بهترين و جامع ترين تعريفي كه از پرخاشگري ارائه شده، تعريف براون[1] است. او، پرخاشگري را هر نوع عمل و رفتاري مي داند كه به طور مستقيم در جهت هدفي و به منظور آزار و اذيت رساندن به ديگران كه مايل نيستند مورد آزار و اذيت قرار گيرند، اعمال شود. همچنين پرخاشگري را مي توان هرگونه رفتاري دانست كه متوجه آسيب رساندن و يا مجروح ساختن موجودي ديگر است.

       هر چند سطح پرخاشگري كودكان از موقعيتي به موقعيت ديگر فرق مي كند ولي كودكان از لحاظ تداوم رفتار پرخاشگرانه در طول زمان با هم فرق دارند. كودكاني كه در سال هاي اوليه بشدت پرخاشگرند، به احتمال زياد در جواني و بزرگسالي نيز پرخاشگر خواهند بود و كودكاني كه پرخاشگر نيستند، به احتمال زياد در بزرگسالي هم پرخاشگر نخواهند بود. البته، كودكان هنگامي كه با وقايع تنش زا مثل جدايي پدر و مادر، يا بدنيا آمدن كودك جديد روبرو مي شوند، بيشتر پرخاشگر مي شوند. در واقع، پرخاشگري وسيله اي كودكانه است كه گاهي بسيار خطرناك و زيانبار بوده و به جاي حل مشكل و كاستن از فشار و ناراحتي، باعث دردسر و رنج تازه، براي شخص مي شود (صادقي و مشكبيدحقيقي، 1385).

     نشانه هاي پرخاشگري

       نشانه هاي پرخاشگري، متعدد است. از جمله اين نشانه ها مي توان به فحش دادن، پرتاپ اشياء، لگد زدن، جنگ و ستيز كردن، شكستن اشياء و ضربه زدن، حمله به ديگران، دروغگويي، بر هم زدن نظم، برانگيختگي بيش از حد، فرار از خانه و مدرسه، نگاه هاي تند و خشن، به هم فشردن دندان ها و جيغ زدن، اشاره كرد. نشانه هاي پرخاشگري در يك كودك پرخاشگر عبارتند از :

    1. ايجاد مزاحمت كردن و حالت دفاعي به خود گرفتن؛
    2. ديگران را سرزنش كردن؛
    3. با كودكان ديگر به جنگ و ستيز پرداختن؛
    4. نظم كلاس و مدرسه را به هم ريختن؛
    5. به دزدي و دروغگويي دست زدن؛
    6. از رابطه خود با اطرافيان رضايت نداشتن؛
    7. از مدرسه و معلم خاطره خوش نداشتن؛
    8. از بازگو كردن احساسات خود عليه والدين، وحشت داشتن و آن را در مورد كودكان ديگر تلافي كردن (هاشمي و همكاران، 1389).

    انواع رفتارهاي پرخاشگرانه

       طبق نظر موير[2] (1976)، پاسخ هاي پرخاشگرانه انواع گوناگون دارد كه محرك هاي دروني و بيروني مختلف، آنها را به وجود مي آورد. در ادامه اين بحث، هفت طبقه از رفتارهاي پرخاشگرانه معرفي مي شوند. به دليل همپوشي اين طبقات، امكان تمايز ميان انواع اين رفتارها به سهولت امكانپذير نيست، لذا اين احتمال وجود داردكه رفتار پرخاشگرانه، حاصل تلفيقي از دو يا چند عامل زير باشد:

    2-25-1- پرخاشگري خشمگينانه[3]

       طبق نظر دارلي و همكاران[4] (1988)، اين نوع پرخاشگري، نوع اصيل و شناخته شده پرخاشگري است. هنگامي كه مردم كلمه پرخاشگري را مي شنوند، اين نوع خاص فوراً به ذهن آنان متبادر مي شود. اين نوع پرخاشگري عموماً با نشانه هاي از برانگيختگي هيجاني توأم بوده و علت آن غالباً درد يا ناكامي است. براي مثال، اگر دو موش را در قفس رها كنيم، سپس ضربه هاي برقي متناوب و مختصري به آنان وارد شود، پس از آن، به يكديگر حمله مي كنند. در اين حالت، اگر حتي يك موش وجود داشته باشد، مثلاً به عروسك حمله ور خواهد شد. هاچينسون[5] (1965) معتقد است بروز ناكامي، عدم موفقيت در يك رفتار هدف گرا مي باشد. براي مثال، پيشگيري از دستيابي حيوان به غذا معمولاً باعث رفتار پرخاشگرانه مي شود. كبوتري كه ياد گرفته است براي دريافت دانه به كليدي نوك بزند، اگر دانه اي دريافت نكند به كبوتر ديگر حمله خواهد كرد.

    2-25-2- پرخاشگري تجاوزكاران[6]

       گاهي اوقات يك حيوان، آرام و پاورچين به حيوان گوشتخوار ديگري مانند شغال، گرگ و يا يكي از جانوران رده ي گربه سانان حمله مي كند. البته ترديد وجود دارد كه اين رفتار پرخاشگرانه باشد، بنابراين برچسب «جست و جوي غذا» احتمالاً مناسب تر است.

       كيو[7] (1930) معتقد بود برخي از موجودات از طريق تقليد اين رفتار را مي آموزند. بچه گربه در صورتي در چهارماهگي حمله و كشتن موش ها را فرا مي گيرد كه بتواند به طور طبيعي كشتن موش ها توسط مادرش را ببيند.

    2-25-3- پرخاشگري ناشي از ترس[8] 

        به طور كلي، اگر با يك موضوع ترس آور به حيواني نزديك شويم، حيوان مي ترسد و احتمالاً شروع به پرخاشگري مي كند. همچنين اگر حيواني اهلي و رام، توسط حيواني قويتر از خود، به گوشه اي رانده شود، در تنگنا قرار گرفته و با خشونت، به حيوان قوي حمله مي كند.

    2-25-4- پرخاشگري كنشگر[9]

       طبق نظر ليو[10]  (1967) و لوراس[11] (1961) هر موجود زنده اي ممكن است به دليل دريافت پاداش از انجام عمل پرخاشگرانه، به اين رفتار مبادرت ورزد. بزرگسالان و كودكاني كه به اظهار نظرهاي خصمانه تشويق شده اند، تمايل به رفتار پرخاشگرانه در آنان بيشتر ديده مي شود. اشخاصي كه براي كشتن، پول دريافت    مي كنند، نمونه اي از اين نوع پرخاشگري هستند. در انواع شرطي شدن كنشگر، نيازي نيست كه براي تقويت رفتار پرخاشگرانه هر پاسخي را پيگيري كنيم، هنگامي كه رفتاري آموخته مي شود، پاداش ها و تنبيه هايي گاه و بي گاه براي تثبيت و نگهداري آن كفايت مي كند و اين مسئله مخصوصاً در پديده پرخاشگري فرمانبردارانه، كاملاً روشن و مسلم است. در اين نوع پرخاشگري، شخص به كسي حمله مي كند و يا او را به قتل مي رساند زيرا به وي دستور انجام آن ابلاغ شده است و به دنبال چنين رفتاري پاداشي دريافت مي كند كه باعث تقويت رفتار مي شود (به نقل از امبرگتس و همكاران[12]، 2009).


    [1]- Brown

    [2] - Mayer

    [3] - Angry Aggression

    [4] - Darly and et.al

    [5] -  Hochensoon

    [6] - Predatory Aggression

    [7] - Cue

    [8] - Fear induced

    [9] - Operant

    [10] - Leave

    [11] - Loras

    [12] - Embregts

    ................................

    مباني نظري و پيشينه تحقيق درباره پرخاشگري

    نابع فارسي

       1- آقايار، اديب. (1386). اثربخشي آموزش هوش هيجاني بر پرخاشگري دانش آموزان پسر سال اول دبيرستان. مجله بهبود دانشگاه علوم پزشكي كرمان، سال 14، دوره 3، صص 210-198.

       2- آقايي نژاد، جان بابا؛ فرامرزي، سالار و عابدي، احمد. (1392). تأثير يك دوره فعاليت منظم ورزشي بر پرخاشگري دانش آموزان عقب مانده ذهني آموزش پذير. مجله رشد و يادگيري حركتي-ورزشي، شماره 12، صص 105-91.

       3- احمدي رق آبادي، علي. (1389). بررسي ارتباط هوش هيجاني و بهداشت رواني در دانش آموزان مقطع پيش دانشگاهي شهر رشت. مقاله كارشناسي ارشد، دانشگاه گيلان، دانشكده علوم انساني.

       4- اقدسي، علي نقي؛ نجفي، سولماز؛ اسماعيلي، رقيه؛ پناه علي، امير و محمدي، اكبر. (1392). مقايسه شيوه هاي فرزندپروري والدين نوجوانان پسر بزهكار و عادي. مجله زن و مطالعات خانواده، سال 4، شماره 13، صص 151-141.

       5- اكبر زاده، نسرين. (1388). هوش هيجاني ديدگاه ماير و سالووي و ديگران. تهران: انتشارات فارابي.

       6- بقرآبادي، قاسم؛ شريفي درآمدي، پرويز و دولت آبادي، شيوا. (1389). بررسي تأثير شن درماني بر كاهش پرخاشگري دانش آموزان پسر ناشنوا. مجله مطالعات روان شناختي دانشكده علوم تربيتي و روانشناسي دانشگاه الزهرا، دوره 6، شماره 1، صص 17-1.

       7- بيرامي، منصور؛ بهادري، علي اكبر و خسروشاهي، جعفر. (1389). ارتباط شيوه تربيتي والدين با پيشرفت تحصيلي دانش آموزان راهنمايي. مجله علوم تربيتي، سال 7، شماره 10، ص 21-1.

       8- پارسا، نسرين. (1390). هوش هيجاني. تهران: انتشارات رشد.

       9- پرچم، اعظم؛ فاتحي زاده، مريم و اله ياري، حميده. (1391). مقايسه سبك هاي فرزندپروري بامريند با سبك فرزندپروري مسؤلانه در اسلام. مجله پژوهش در مسائل تعليم و تربيت اسلامي، سال 20، شماره 14، صص 138-115.

       10- پورابراهيم، تقي؛ حيدري، جعفر و خوش كنش، ابوالقاسم. (1390). رابطه شيوه هاي فرزندپروري با سبك هاي هويت يابي و گرايش به مشاغل در نوجوانان. فصلنامه مشاوره شغلي و سازامني، دوره 3، شماره 8، صص 24-11.

       11- حبيبي، زهره؛ خسروجاوي، مهناز و حسين خانزاده، عباسعلي. (1393). اثربخشي آموزش هوش هيجاني بر راهبردهاي مقابله با تنيدگي در افراد با آسيب بينايي. مجله پرستاري و مامايي جامع نگر، سال 24، شماره 71، صص 29-21.

       12- حسن زاده، رمضان. (1391). روش هاي پژوهش در علوم رفتاري. تهران: نشر ساوالان.

       13- حسيني انجداني، امين. (1387). مقايسة مهارت هاي حل مسأله اجتماعي دانش آموزان عادي و داراي اختلالات رفتاري 9 و 15 ساله شهر تهران در سال تحصيلي 1377. مقاله كارشناسي ارشد دانشگاه علامه طباطبايي تهران.

       14- حسيني نسب، سيدداوود؛ احمديان، فاطمه و روان بخش، محمدحسين. (1387). بررسي رابطۀ   شيوة هاي فرزندپروري با خودكارآمدي و سلامت رواني دانش آموزان. مطالعات تربيتي و  روان شناسي، دورة 9، شمارة 1، صص 37-21.

       15- حيدري، بهاءالدين. (1387). مقايسه سلامت رواني و شيوه هاي فرزندپروري والدين كودكان مبتلا به اختلال نارسايي توجه/فزون كشي عادي. مقاله كارشناسي ارشد رشته روانشناسي تربيتي.

       16- خانجاني، زينب و محمودزاده، رقيه. (1392). مقايسه شيوه هاي فرزندپروري و اختلالات رفتاري كودكان مادران شاغل و غيرشاغل. فصلنامه علمي-پژوهشي زن و فرهنگ، سال 4، شماره 16، صص 52-37.

       17- دهشيري، غلامرضا. (1387). هنجاريابي و برسي ساختار عاملي پرسشنامه بهر هيجاني بار-اون بر روي دانشجويان دانشگاه هاي شهر تهران. مقاله كارشناسي ارشد، روانشناسي عمومي، دانشگاه علامه طباطبايي.

       18- رضايي، اكبر و مددخواه، شبنم. (1388). رابطه سبك هاي فرزندپروري و باورهاي معرفت شناختي با پيشرفت تحصيلي دانش آموزان مقطع متوسطه. فصلنامه علوم تربيتي، سال دوم، شماره 5.

       19- رق آبادي، علي. (1386). بررسي ارتباط هوش هيجاني و بهداشت رواني در دانش آموزان مقطع پيش دانشگاهي شهر رشت. مقاله كارشناسي ارشد، دانشگاه گيلان، دانشكده علوم انساني.

       20- رئيسي، فاطمه؛ انيسي، جعفر؛ يزدي، سيده منصوره؛ زماني، مريم؛ رشيدي، سميه. (1387). مقايسه سلامت روان و شيوه هاي فرزندپروري در بين افراد معتاد و غيرمعتاد. مجله علوم رفتاري، دوره 2، شماره 1، صص 41-33.

       21- زارعان، مصطفي و بخشي پور، عباس. (1386). بررسي سلامت عمومي و هوش هيجاني دانشجويان. مقاله كارشناسي دانشگاه تبريز.

       22- زينت مطلق، فاضل؛ احمدي جويباري، تورج؛ جليليان، فرزاد؛ ميرزايي علويجه، مهدي؛ آقايي، عباس و كريم زاده شيرازي، كامبيز. (1392). بررسي شيوع و عوامل مرتبط با پرخاشگري در بين نوجوانان شهر ياسوج. مجله تحقيقات نظام سلامت، سال 9، شماره 3، صص 319-312.

       23- شريفي درآمدي، پرويز. (1386). هوش هيجاني. تهران: انتشارات سپاهان.

       24- شريفي درآمدي، پرويز؛ آقايار، پرويز. (1392). هوش هيجاني، كاربرد هوش در قلمرو هيجان. اصفهان: انتشارات سپاهان. چاپ اول.

       25- صادق خاني، اسدالله؛ علي اكبري دهكردي، مهناز و كاكوجويباري، علي اصغر. (1391). مقايسه   شيوه هاي فرزندپروري مادران دانش آموزان پسر 7 تا 9 سال دوره ابتدايي با اختلال لجبازي-نافرماني و عادي در شهرستان ايلام. مقاله كارشناسي ارشد در رشته روانشناسي عمومي دانشگاه پيام نور تهران.

       26- صادقي، عباس و مشكبيد حقيقي، محسن. (1385). مديريت پرخاشگري. رشت: انتشارات حق شناس.

       27- عارفي، مهدي و رضويه، احمدرضا. (1388). بررسي رابطة پرخاشگري آشكار و ارتباطي با سازگاري عاطفي اجتماعي دانش آموزان دختر و پسر. مجله دانش و پژوهش در روانشناسي، شماره 13، صص 125-113.

       28- عاليپور بيرگاني، سيروس؛ مكتبي، غلامحسين؛ شهني ييلاق، منيجه و مفردنژاد، ناهيد. (1390). رابطه ويژگي هاي شخصيتي با خودناتوان سازي تحصيلي و مقايسه شيوه هاي فرزندپروري از لحاظ متغير اخير در دانش آموزان سال سوم دبيرستاني. مجله دستاوردهاي روانشناختي دانشگاه شهيد چمران اهواز، دوره 4، سال 18، شماره 2، صص 154-135.

       29- عسگري، پرويز؛ حيدري، عليرضا و ستايش نيا، الهه. (1389). مقايسه ميزان اضطراب، افسردگي و پرخاشگري نوجوانان با توجه به سطوح پراشتهايي رواني. مجله انديشه رفتار، دوره 4، شماره 16، صص 66-59.

       30- علي پور، محبوبه. (1386). بررسي سازگاري اجتماعي كودكان شاهد از طريق آزمون ترسيم خانواده. مقاله كارشناسي دانشكده علوم اجتماعي و روان شناسي دانشگاه آزاد اسلامي واحد تهران مركزي.

       31- فرامرزي، سالار؛ تقي پور جوان، عباسعلي، دهقاني، مصطفي و مرادي، محمدرضا. (1392). مقايسه سبك هاي دلبستگي و شيوه هاي فرزندپروري مادران دانش آموزان عادي و دانش آموزان با اختلال يادگيري. دوماهنامه علمي-پژوهشي جنتاشاپير، دوره 4، شماره 3، صص 254-245.

       32- فرجاد، محمداحسانو محمدي اصل، جواد. (1387). اثربخشي تمرينات جسماني بر كاهش پرخاشگري دانش آموزان آهسته گام. نشرية رشد و يادگيري حركتي- ورزشي، شماره 8، دوره 37، صص 66-52.

       33- فرميهني فراهاني، محسن. (1390). فرهنگ توصيفي علوم تربيتي. تهران: انتشارات اسرار دانش.

       34- كريمي، ياسر. (1385). روانشناسي اجتماعي. تهران: انتشارات دانشگاه پيام نور.

       35- گنجعلي بنجاور، عليرضا. (1388). بررسي ثمربخشي مداخلات رواني- تربيتي بر هوش هيجاني و سلامت روان دانش آموزان مقطع متوسطه شهر زاهدان. مقاله كارشناسي ارشد، دانشگاه علوم پزشكي ايران، انستيتو روانپزشكي تهران.

       36- گنجه، سيدعليرضا؛ دهستاني، مهدي و زاده محمدي، علي. (1392). مقايسه اثربخشي آموزش مهارت حل مسأله و هوش هيجاني در كاهش پرخاشگري دانش آموزان پسر دبيرستاني. مجله دانش و پژوهش در روانشناسي كاربردي، سال 14، شماره 2، صص 50-38.

       37- لواف پور نوري، فرشاد؛ زهراكار، كيانوش و ثنايي ذاكر، باقر. (1391). بررسي اثربخشي بخشايش درماني گروهي در كاهش پرخاشگري نوجوانان پرخاشگر 11 تا 13 ساله شهرستان دزفول. مجله علمي پژوهشي دانشگاه علوم پزشكي شهيد صدوقي يزد، دوره 20، شماره 4، صص 500-489.

       38- محمدي، اكرم؛ نقدي، اسداله؛ علي وردي نيا، اكبر و كياني، محسن. (1389). بررسي جامعه شناختي رابطه سرمايه اجتماعي و اعتياد اينترنتي در بين جوانان شهر همدان. فصلنامه پژوهش جوانان، فرهنگ و جامعه، شماره 5، صص 27-1.

       39- مداحي، محمدابراهيم؛ لياقت، ريتا؛ صمدزاده، منا و مرادي، ايرج. (1390). بررسي تعامل رفتار سازشي و شيوه هاي فرزندپروري. مقاله كارشناسي ارشد رشته خانواده درماني ذانشگاه آزاد اسلامي واحد تهران مركزي.

       40- مسعودنيا، ابراهيم. (1388). پرخاشگري و رفتار ضداجتماعي در نوجوانان؛ ارزيابي نظريه پالايش پرخاشگري. مجله روانشناسي، سال 13، شماره 2، صص 152-138.

       41- نقدي، هادي؛ اديب راد، نسترن و نوراني پور، رحمت الله. (1389). اثربخشي آموزش هوش هيجاني بر پرخاشگري دانش آموزان پسر سال اول دبيرستان. فصلنامه علمي پژوهشي دانشگاه علوم پزشكي كرمانشاه، سال 14، شماره 3، صص 218-211.

       42- نيكوگفتار، محمود. (1388). آموزش هوش هيجاني، ناگويي خلقي، سلامت عمومي و پيشرفت تحصيلي. فصلنامة روانشناسان ايراني، سال 5، شماره 19، صص 56-29.

       43- وزيري، شهرام و لطفي عظيمي، افسانه. (1390). تأثير آموزش همدلي در كاهش پرخاشگري نوجوانان. مجله روانشناسي تحولي، سال 8، شماره 30، صص 175-167.

       44- هاشمي، محبوبه؛ ميرزماني، سيدمحمود؛ داورمنش، عباس؛ صالحي، مسعود و نژادي كاشاني، غزاله. (1389). تأثير نمايش عروسكي در كاهش پرخاشگري دانش آموزان دختر عقب مانده ذهني آموزش پذير. مجله توانبخشي اعصاب كودكان، دوره 11، شماره 5، صص 93-88.

       45- يارمحمديان، احمد، فرزانه خو، مرجان و مولوي، حسين. (1388). تأثير عملكرد كلي خانواده بر وضعيت هويت دانش آموزان. مجله علوم رفتاري، سال 2، شماره 3، صص 142-135.

    مباني نظري و پيشينه تحقيق درباره پرخاشگري

    نابع انگليسي

       46- Animasahun, R.; Beverley, A., Kir, N.S., Schutte, D. (2010). Intelligence quotient, emotional intelligence and spiritual intelligence as correlates of prison adjustment among in mates in Nigeria prison. Journal of Social Sciences, 22 (2): 121-128.

       47- Animasahun, R.; Beverley, A., Kir, N.S., Schutte, D. (2010). Intelligence quotient, emotional intelligence and spiritual intelligence as correlates of prison adjustment among in mates in Nigeria prison. Journal of Social Sciences, 22 (2): 121-128.

       48- Asher, A. (2006). Exploring the Relationship BETWEEN parenting Styles and Juvenile Delinquency, A Thesis Submitted to the Faculty of Miami University in Partial Fulfillment of the Requirements for the Degree of Master of Science Department of Family Studies and Social Work.

       49- Aunola, K. & Nurmi, J. E. (2012). The role of parenting styles in children’s problem behavior. Child Development, 76, 1144-1159.

       50- Austin, E. J. Saklofske, D. H. & Egan, V. (2005). Personality. Well-being and health correlates of trait emotional Intelligence. Personality and Individual differences, 38, 547-558.

       51- Bar-on, R.; Parker, D.A. (1980). The handbook of emotional intelligence sanfrancisco .Jossy-BassBook.First Edation, 3-490.

       52- Baumrind, D. (1972). The influence of parenting style on adolescent competence and substance use. J Early Adolescence 1972; 11(1):56-95.

       53- Bekendam, C. (2010). Family And Dimensious of Emotional Intelligence .Dissertation Abstraets International, Vol 58(4).2109-2122.

      54- Berent, T. S. (2011). Child development. Second. London, Brown and benchmark publisher.

       55- Berns RM. (2006). Child Family, School, Community: Socialization and Support. New York: Wadsworth Publishing Company; 2011.

      56- Beyer, S. (2011). Maternal employment and children academic achievement: parenting styles as mediating variable. Developmental Reviwe, Volume 15, Issue 2, 212-253.

       57- Buss, A.H., & Perry, M. (1992). The Aggression Questionnaire. Journal of Personality and Social Psychology. 63 (3), 452-459.

       58- Ceci, E. (1990). Intelligence quotient, emotional intelligence and spiritual intelligence as correlates of prison adjustment among in mates in Nigeria prison.

    Journal of Social Sciences, 22 (2): 121-128.

       59- Chamorro-Premuzic, T., Bennett, E. & Furnham, A. (2007). The happy personality: Mediational role of trait emotional intelligence. Personality and Individual Difference, 42, 1633-1639.

       60- Chan, H. & Sjöberg, L. (2008). Emotional intelligence and life adjustment. In: Cassady JC, Eissa MA. Emotional intelligence: perspectives on educational & positive psychology. 1th Ed. New York: Peter Lang Publishing; 169-184.

       61- Ciarrochi, J. Deane, F. P. & Anderson, S. (2009). Emotional intelligence moderates the relationship between stress and mental health. Personality and individual differences, 32, 197–209.

       62- Cue, B. (1930). Positive parenting. NY: Pearson Company Inc. Violent Behavior, 9,247-269.

       63- Douglas, K. S., & Dutton, D. G. (2011). Assessing the link between stalking and domestic violence. Aggression and Violent Behavior, 6, 519-545.

       64- Dunn, J. M. and Fait, H. F. (2010). "Special physical education:  adapted, individualized developmental". The University of Viriginia, W.C. Brown.

       65- Embregts, P.; Didden, R.; Schreuder, N.; Huitink, C.; van Nieuwenhuijzen, M.  (2009) Aggressive behavior in individuals with moderate to borderline intellectual disabilities who live in a residential facility: an evaluation of functional variables. Res Dev Disabil. 2009 Aug; 30(4):682-688.

       66- Gerits، L.، Derksen، J. L.، Verbruggen، A. B.، & Katzko. M. (2005). Emotional Intelligence profiles of nurses caring for people with severe behavior problems. Personality and Individual differences، 38، 33-34.

      67 - Glasgow, K. L., Dornbusch, S. M., Troyer, L., Steinberg, L., & Ritter, P. L. (2007). Parental styles, adolescent, sattrivutions, and child development, 68(3), 507-529.

       68- Golman, D. (2009). Emotional in telligence. London: Bloom sbury publishing.

       69- Hochensoon, G. (1965). Reducing aggressive behavior in boys with a social cognitive group treatment: Results of a randomized, controlled Trial. Journal of American Academy.

       70- Holenstein, T. (2011). Rigidity in parent-child interaction early childhood. Journal of Abnormal Child Psychology, 32 (4), 595-607.

       71- Hunt, N. & Evans, D. (2004). Predicting traumatic stress using emotional intelligence. Behavior Research and Therapy, 42, 791-798.

       72- Jaff, A. (2012). Durg use and aggression: The effect of rumination and other person related variables. California State University Long Beach Psychology.

      73- Lamborn, S.D., Mounts, N. S. Stninbery 1. & Do busch, S. M. (2012). Authoritive, authoritarian, indulgent, and neglectful family's child Development, 6, 1046-1005.

       74- Lawrence, E.J. (1966). Priming emotion using metaphors reprehensive of family functioning. AUETD home Graduate School Auburn Libraries help @ auburn. Educational chat.

       75- Maccoby, E. E., & Martin, J. A. (2012). Socialization in the context of the family: parent child interaction. In P.H. Mussen (Ea & E. M. Hetherington (Vol. Ed.), Hand book of child psychology: Vol. 4. Socialization, personality, and social development (4thed, pp.1-101). New York: wily.

       76- Mayer, J.D; Dunkel-Schetter, C., Delongis, A., & Gruen, R. (2007). Stracural Division of Personality and the Classification of Traits .Review Of Genral Psychology.7, 381-401.

       77- Mccelland, W. (1998). Development and Preliminary validation of an emotional self- efficacy scale. Personality and Individual Differences, 45 (5), 432- 436.

       78- Nicholson, S. (2013). Anger management revolution studies distribution. Company inc. of child Adolescent psychiatry, 43(12), 1478- 1487.

      79- Okorodudu, G. N. (2010). Influence of parenting styles on Adolescent Delinquency in Delta Central Senatorial District. Edo Journal of Counseling, vol, 3, No.1.

       80- Onder, A., & Gülay, H. (2009). Reliability and validity of parenting styles & dimensions questionnaire. Journal of Procedia Social and Behavioral Sciences 1, 508–514.

       81- Palmer, J.; Trinidad, D.R. & Johnson, C. (2011). Emotional intelligence and life adjustment. In: Cassady JC, Eissa MA. Emotional intelligence: perspectives on educational & positive psychology. 1th Ed. New York: Peter Lang Publishing; 169184.

       82- Park, K. & Slabby, N. (1983). Reducing aggressive behavior in boys with a social cognitive group treatment: Results of a randomized, controlled Trial. Journal of American Academy.

       83- Richardson, D.S. & Hammock, G. S. (2007). Social context of human aggression. Are we paying too much attention to gender? Aggression and violent behaviour. 12, PP: 417-426.

       84- Robinson, C., Mandleco, B., Olsen, SF., Hart, CH. (2011). The parenting style and dimensions Questionnaire (PSQD). Handbook of family measurement techniques; thousand oaks: sage. Vol.3. p: 319-321.

       85- Schutte, N.; Malouff J M, and Thorsteinsson E. B. A (1998). Metaanalytic

    Investigation of the Relationship between Emotional Intelligence and Health. Pers Individ Dif. 42. pp: 921-933.

       86- Spence, D.; Lyons, J.B. & Schneider, T.R. (2013). The Influence of Emotional Intelligence on Performance. Pers Individ Dif. 2012. 39. pp: 693-703.

       87- Sukhodolsky, D.G., & Ruchkin, V.V. (2008). Association of Normative Beliefs and Anger with Aggression and Antisocial Behavior in Russian Male Juvenile Offenders and High School Students. Jounal of Abnormal Child Psychology.

       88- Ziglman, W. (1999). Parent Styles Associated With Self- Regulation and

    Competence in School, Journal of Educational Psychology, 81(2), 143-154.

    مطالب و لينك هاي مرتبط :

    قيمت فايل: 15,000 تومان

    پس از پرداخت، لينك دانلود فايل براي شما نشان داده مي شود.

    پرداخت و دانلود

چگونه توانستم مشكل پرخاشگري دانش آموز پايه چهارم عباس را كاهش دهم

 براي توضيحات بيشتر و دانلود كليك كنيد

 

 

 

  • چگونه توانستم مشكل پرخاشگري دانش آموز پايه چهارم عباس را كاهش دهم
    چگونه توانستم مشكل پرخاشگري دانش آموز پايه چهارم عباس را كاهش دهم دسته: اينفوگراف
    بازديد: 10 بار
    فرمت فايل: doc
    حجم فايل: 130 كيلوبايت
    تعداد صفحات فايل: 23

    چگونه توانستم مشكل پرخاشگري دانش آموز پايه چهارم عباس را كاهش دهم

    قيمت فايل فقط 3,000 تومان

    خريد

    فرمت فايل : ورد

    تعداد صفحات : 23

    قسمتي از متن :

    مقدمه :

    رفتارهاي تهاجمي يا پرخاشگرانه از شايعترين اختلالات رفتاري انسان است . براساس بررسيهاي انجام شده در صد زيادي از مشكلات رفتاري دانش آموزان تحت عناوين مختلف به پرخاشگري مربوط مي شود .وجود نظريات متنوع در اين مورد حاكي از پيچيدگي موضوع است .از نظر علمي بايد گفت پرخاشگري يك كشش ويا يك گرايش در فرد است كه به صورت زدن، كشتن و ويران كردن خود را نشان مي دهد. پرخاشگري عبارت است از رفتاري كه هدف آن صدمه زدن به خود و نه ديگري مي باشد. در اين تعريف قصد ونيت فرد مهم است يعني رفتاري پرخاشگري محسوب مي شود كه از روي قصد و عمد براي صدمه زدن به ديگري يا به خود انجام گرفته باشد.( كريمي 1378)

    اعمال پرخاشگرانه شامل رفتارهاي جسمي و كلامي پرخاشگري نظير تهديد كردن ،مشاجره ي لفظي و...... همچنين ويراني دارايي است.( براهني 1367)

    امري كه فرد به عنوان عكس العمل از خود بروز مي دهد به گونه اي است كه بايد گفت مناسب عمل و يا رفتار طرف مقابل نيست. ظاهر اين امر نشان دهنده يك شورش و انقلابي در درون فرد و حاكي از وجود احساساتي است كه فرد گويي از بازگو كردن آن وحشت دارد.رنجي در درون او وجود دارد كه قادر به رفع و جبران آن نيست و ناگزير تلافي آن را سر ديگران در مي آورد.اگر چه در مواردي اين زجر دادن متوجه خودش نيز مي شود.فرويد معتقد است پرخاشگري امري غريزي و فطري بوده و انسان از هنگام تولد اين نيرو را با خود به دنيا مي آورد.مي دانيم كه امروزه يكي ازشرايط لازم براي كسب موفقيت هاي تحصيلي داشتن روان سالم درفراگيران است. زيراافرادي كه سالم نباشندبه عنوان بيمارمحسوب مي شوند واين افراددرحوزه هاي مختلف زندگي وازجمله تحصيلي عملكردمطلوب ندارندويكي ازمشكلات كه مستقيما برعملكرد تحصيلي افرادتاثير گذاشته است ( مشكلات اخلاقي ) مي باشد داشتن چنين مشكلي به عوامل مختلفي بستگي دارد اما چگونگي شكل گيري اين مشكل درافرادمختلف يكسان نمي باشديكي از عوامل بازدارنده در امر تحصيل ، اختلالات رفتاري مي باشد . آموزگاران در برابر اختلالات رفتاري ، به شكل هاي متفاوتي از خود عكس العمل نشان مي دهند . برخي از آموزگاران آنان را به شدّت سركوب مي كنند . بعضي از آموزگاران ، در مقابل آنان كو تاه مي آ يند ؛ بعضي ديگر آنان را به حال خود رها مي كنند . امّا واقعيت اين است كه در اين حالت مشكل ادامه خواهد يافت و مشكلات ديگري نيز به دنبال خواهد آورد به نظر مي رسد راه منطقي اين است كه وقتي مشكلي در كلاس پيش مي آيد ؛ بهتر است ابتدا آن مشكل شناسايي شود سپس  آن مشكل به صورت علمي مورد بررسي قرار گيرد . بعد از آن راه حل هايي جهت رفع مشكل پيدا كرده و به صورت عملي آن مشكل رفع گردد دراين پژوهش اينجانب باتوجه به اهميت مسا له قصددارد درخصوص مشكل اخلاقي دانش آموزم  عباس الف در آموزشگاه منتظر قائم روستاي دو چشمه شهرستان نهاوند  مطالعه خودراازطريق اقدام پژوهي به حل مشكل دانش آموز كمك نمايد  

     بيان مسئله :

    خشونت دانش آموز بستگي به عوامل زيادي دارد و صرفا نمي‌توان تقصير اصلي اين مشكل را متوجه يك عامل كرد. عوامل ارثي، محيطي و زيست شناختي و نيز عوامل هورموني تاثيرات پيچيده‌اي دارند كه هر كدام مي‌توانند منجر به بروز رفتارهاي پرخاشگرانه شوند. اما در اين ميان خانواده مي‌تواند با نقش موثر خود، موجبات آرامش و كنترل خشم و يا تشديد خشونت دانش آموز شود. رفتار نامطلوب و پرخاشگري نوعي هيجان و واكنش رواني است كه طي آن فرد به طور ناخود آگاه فشار هاي ناشي از محروميت ها و ناكامي هاي خود را به صورت واكنش هاي حمله، تجاوز، رفتارهاي كينه توزانه و پرخاشگرانه نشان مي دهد. پرخاشگري به عنوان مشكل بهداشت عمومي مطرح است و شناخت عوامل موثر بر آن نقش مهمي در پيشگيري و حل آن دارد. اما در هر حال جداي از آسيب‌هاي اخلاقي و اجتماعي ديگري كه خشونت براي او به همراه مي‌آورد، اغلب پرخاشگري باعث حذف آنها از جمع مي‌شود كه اين امر نيز مسائل اجتماعي ديگري نيز به دنبال خواهد داشت.

    يكي از عوامل مهم بروز خشونت در دانش آموزان الگو سازي است. دانش آموزان تمايل دارند از افرادي كه دوستشان دارند الگوبرداري رفتاري كنند. به همين علت از مادر يا مادر و در سنين بالاتر از هنرپيشه‌هاي تلويزيون و يا امثال آنها الگو مي‌گيرند و طبيعي است كه الگوهاي خشن،  او را به تقليد خشونت دعوت مي‌كند.

     

    قيمت فايل فقط 3,000 تومان

    خريد

    برچسب ها : چگونه توانستم مشكل پرخاشگري دانش آموز پايه چهارم عباس را كاهش دهم , چگونه توانستم مشكل پرخاشگري دانش آموز پايه چهارم عباس را كاهش دهم