تحقيق درباره امام رضا عليه السلام و مقام رضوان، تحليلي عرفاني از نام رضا

 براي توضيحات بيشتر و دانلود كليك كنيد

 

 

 

  • تحقيق درباره امام رضا عليه السلام و مقام رضوان، تحليلي عرفاني از نام رضا

    دسته بندي : عمومي » گوناگون

    فهرست مطالب
    چكيده
    كليدواژه
    مقدمه
    تعريف رضا
    علت تسميه حضرت رضا عليه السلام به اين نام
    تحليل عرفاني مقام رضا
    تجلي نام رضا در زندگي امام:
    فهرست منابع

    چكيده
    مقام رضا از بالاترين مقامات عرفاني است. تحصيل اين مقام ميدان وسيعي دارد كه همه انسان ها حتي معصومين در آن امكان پيشروي دارند. امام معصوم در نظام هستي وسيله ي رسيدن به اين مقام است. رضا براي خواص از نخستين مراحل سلوك و براي عوام از دشوارترين آنهاست. مرتبه ي رضا از ثمرات محبت و نتيجه ي آن صفت است. امام رضا (عليه السلام) در اين صفت سرآمد و شاخصه ي ساير امامان بودند.

    كليدواژه: امام رضا (عليه السلام)، مقام رضا، مقام رضوان، تحليل عرفاني.

    مقدمه
    مقام رضا در عرفان و اخلاق اسلامي از بالاترين مقامات است كه در آثار مختلف روايي، اخلاقي و عرفاني از آن بحث شده است. اين اصطلاح ريشه در قرآن كريم و اسماي الهي دارد و خداوند خود را بدين لقب و صفت ستوده و از آن به رضوان تعبير كرده است. (توبه: 72) اين گفتار به اجمال در پي تبيين اين مطلب است كه مقام رضا و رضوانِ امام رضا (عليه السلام) يعني چه و ابعاد آن كدام است و ديگر اينكه چرا حضرت به اين نام ملقب شده و وجه تسميه امام رضا (عليه السلام) به اين نام از منظر عرفاني چيست؟

    تعريف رضا
    از اصطلاح «رضا» تعاريف و دسته بندي هاي مختلفي صورت گرفته است، رضا در لغت به معناي خشنودي و رضايت است (مفردات الفاظ قرآن‏، راغب اصفهاني، ج‏2، ص80) كه مقابل سخط است. (قاموس القران، قريشي، ج3، ص104) از نگاه عرفا براي اين مقام تعاريف متعددي مطرح شده است. از نظر برخي رضا عبارت از است رفع كراهت و استحلاي مرارت احكام قضا كه بعد از عبور از منزل توكل است و نهايت مقام سالكان است. (كاشاني، مصباح الهدايه و مفتاح الكفايه، ص399) بعضي رضا را خشنودي بنده از خداوند و مقدرات او مي دانند و معتقدند مقام رضا فوق مقام تسليم دون مقام فنا است. (شرح حديث جنود عقل و جهل، خميني، ص162)
    برخي بر اين باورند كه رضا بيرون كردن كراهت است از دل تا دردي جز شادماني نباشد. (ترجمه رساله ي قشيريه، فروزانفر، ص 298-295؛ عرفان نظري، يثربي، ص481) در نزد متصوفه هيچ صفتي نيكوتر از رضا در همه ي احوال نيست، چنان كه بر هيچ چيز اعتراض نكند و پيوسته راضي باشد. (مناقب الصوفية، عبادي، ص 111-113) اين مقام از آن جهت كه مفتاح مغالق ابواب باقي مقامات است و اشقّ منازل سالكان راه است، موسوم به باب الله الاعظم شده است (شرح گلشن راز، لاهيجي، ص277) و به دليل نبودن كراهت به بهشت تشبيه شده است.
    هرچه در اين مقام براي سالك پيش آيد سالك به آن راضي است. به همين دليل گويند هر كس نسبت به واردات و نزول حوادث ابراز كراهتي ننمود، بايد بداند به مقام شامخ رضا قدم گذارده است.» (منازل السائرين، انصاري، ص 204-209) هر يك از امامان دوازده گانه با وجود برخورداري از كمالات و فضايل اخلاقي در حد كامل و تمام، به نوعي بيانگر تجلي يكي از اسماء و صفات الهي بوده و بيش از ديگران در ظهور آن صفت درخشيده اند. در واقع نام هاي همه ائمه بازگو كننده يك سلسله واقعياتي متناسب با شخصيت آنها بوده است.
    علت تسميه حضرت رضا عليه السلام به اين نام
    امام رضا القاب بسياري دارند از جمله صابر، زكي ، ولي و رضا. (فصول المهمه، ابن صباغ، ص244) ايشان در صفت رضا سرآمد و شاخصه ي ساير امامان (عليهم السلام) بودند و اين لقب از ده ها فضيلت نفساني و از زمينه ساز بودن ده ها فضيلت ديگر حكايت مي كند.
    مورخان درباره ي اينكه چرا امام هشتم (عليه السلام) به صفت «رضا» ملقّب شده اند، دلايلي مطرح كردند كه به مهم ترين آنها اشاره مي شود.
    امام رضا (عليه السلام) در راستاي خرسندي به قضاي الهي و بهره مندي از مقام صبر كه از ارزشمندترين مقامات عرفاني است، مورد رضا و پسند خداوند در آسمان و مورد رضاي رسول خدا، امامان (عليهم السلام) و دوست و دشمن در زمين شدند به همين دليل اين لقب به ايشان اختصاص يافته است. (محمدي اشتهاردي، نگاهي بر زندگي امام رضا (عليه السلام)، ص 14)
    علت ملقب بودن آن حضرت به رضا اين بوده كه هم دشمنان مخالف و هم دوستان موافق به ولايت عهدي او رضايت دادند و چينين چيزي براي هيچ يك از پدران وي اتفاق نيفتاده است؛ از اين رو در ميان ائمه (عليهم السلام) تنها ايشان رضا ناميده شدند. (اعلام الوري، الطبرسي، ج2، ص14، المناقب، ابن شهر آشوب، ج4، ص367)
    آن حضرت راضي به رضاي پروردگار بود و به اين خصلت ارزشمند كه مقامي بالاتر از مقام صبر نيست، آراسته بودند. (انوار البهيّه، قمي، ص 330)

    – مأمون آن حضرت را الرضي من آل محمد (عليهم السلام) ناميد. (تاريخ الطبري، ج7 ،ص1391) بيشتر دانشمندان عامه مأمون را نامگذار اصلي دانسته اند كه وقتي او را وليعهد خود نمود به نام او درهم و دنيا سكه زد. (تاريخ الامم و الملوك، طبري شافعي، ج5، ص138؛ تاريخ مختصر الدول، ابن عنبري، ص 134) و البته حضرت جواد (عليه السلام) ضمن رد هرگونه رضايت پدر بزرگوارش از پذيرش ولايت عهدي، به صراحت مي فرمايند: «دروغ گفتند و به گناه اندر افتادند! چنين نيست، بلكه خداوند تبارك و تعالي او را «رضا» نام داده است، زيرا در آسمان، خدا از او راضي بود و در زمين خدا از پيامبر و امامان (عليهم السلام) پس از او رضايت داشت. (ابن بابويه، عيون اخبارالرضا (عليه السلام)، ج1، ص22-23)
    -برخي از راويان معتقدند كه امام كاظم (عليه السلام) خود اين لقب را به پسرش داد. سليمان بن حفص گويد كه امام موسي بن جعفر (عليه السلام)، علي پسرش را رضا ناميد و از او با اين عنوان نام مي برد. (پژوهشي دقيق در زندگاني امام علي بن موسي الرضا (عليهما السلام)، شريف القرشي، ج1، ص 43 -44)

    دسته بندي: عمومي » گوناگون

    تعداد مشاهده:
    3
    مشاهده

    فرمت فايل دانلودي:.docx

    فرمت فايل اصلي: Word — docx

    تعداد صفحات: 16

    حجم فايل:27
    كيلوبايت

۳۲ بازديد

مباني نظري و پيشينه خشونت خانگي عليه زنان

 

 

  • مباني نظري و پيشينه خشونت خانگي عليه زنان
    مباني نظري و پيشينه خشونت خانگي عليه زناندسته: روانشناسي و علوم تربيتي
    بازديد: 3 بار
    فرمت فايل: doc
    حجم فايل: 45 كيلوبايت
    تعداد صفحات فايل: 28

    مباني نظري و پيشينه خشونت خانگي عليه زنان

    قيمت فايل فقط 10,000 تومان

    خريد

    بصورت فايل ورد

    همراه با منابع

    خشونت خانگي عليه زنان

    خشونت عبارت است از هرگونه فعل يا ترك فعلي كه باعث آسيب جسمي، جنسي و يا رواني شود (كار،1381). خشونت را مي توان عملي آسيب رسان دانست كه فرد براي پيشبرد مقاصد خويش انجام ميدهد و صرفا جنبه فيزيكي ( بدني) ندارد بلكه ممكن است ابعاد رواني (فحاشي، تحقير، منزوي كردن فرد، داد و فرياد)، جنسي و اقتصادي هم به خود بگيرد (درويش پور1387، به نقل از محمدي، ميرزايي،1391؛كار1379) .

    خشونت عليه زنان پديده اي چند بعدي است كه خشونت خانگي يكي از تظاهرات آن به شمار مي رود. خشونت در هر جامعه شكل هايي به خود مي گيرد كه با ساختار قانوني، سنتي و ديني و سياسي همان جامعه متناسب است. بنابراين اثار خشونت عليه زنان در ايران را بايد در مجموعه اي به هم تنيده از انواع خشونت هاي خانگي، اجتماعي، سياسي و تفاسير خاصي از دين جستجو كرد. تاكيد بر ارزش هايي مانند جداسازي افراد دو جنس در مراكز دانشگاهي، منع حضور زنان از تماشاي مسابقات ورزشي مردان، جلوگيري از فعاليت زنان هنرمند در جايگاه خواننده و مانند اينها، شكل هايي از خشونت است كه بر زنان ايران تحميل شده است (كار، 1381). به هر نوع عمل و يا احتمال رفتاري كه به آسيب جسمي، جنسي، رواني يا محروميت و عذاب منجر شود خشونت عليه زنان گفته مي شود اين تعريف، تهديد به چنين اعمال و رفتاري، محروميت از آزادي به اجبار يا به اختيار، اعم از اينكه در زندگي شخصي(خصوصي) يا جمعي رخ دهد را نيز در بر مي گيرد (نهاوندي1386 به نقل از وردي نيا، رياحي، اسفندياري).

    همانگونه كه گفته شد چنانچه رفتار خشونت آميز عليه زنان در چارچوب خانواده و ميان زن و شوهر روي دهد از آن به خشونت خانگي تعبير مي شود (پور رضا و موسوي،1382؛ سازمان جهاني بهداشت،1380).

    پسران اين رفتار رسانه ها را به مثابه الگوي رفتاري ياد مي گيرند و در مقابل دختران مي آموزند كه رفتار خشونت آميز براي زنان امري غير مرسوم است (اعزازي،1380). در ايران نيز زنان در اثر فشارهاي سنتي هزاران ساله كه دامنه اي وسيع دارد خو گرفته اند كه بخش عمده اي از وضعيت خشونت بار زندگي خود را از ديگران بپوشانند (كار، 1381).

    خشونت نسبت به گروه طبقه و يا مليت  فرق مي كند چنانچه زنان طبقه پايين يا مهاجران شهري يا مناطق عشيره اي بيشتر  تجربه خشونت جسماني تا قتل هاي ناموسي را دارند گاهي همين زنان چنان جامعه پذير مي شوند كه خشونت را بازتوليد و استمرارش را تداوم مي بخشند (محمدي اصل، 1388)، چرا كه پنهان نگاه داشتن خشونت عليه زنان و پرهيز زنان از واكنش فعال نسبت به آن، يكي از مشخصات خشونت عليه زنان در تمام جوامع است به نظر مي رسد چنين نگرشي به خشونت در هر جامعه دلايل خاص خود را دارد و با شرايط و زندگي فردي زنان هر جامعه متناسب  است (وردي نيا و همكاران،1386).

    قيمت فايل فقط 10,000 تومان

    خريد

    برچسب ها : مباني نظري و پيشينه خشونت خانگي عليه زنان