تحقيق در خصوص ايران و منطقه خليج فارس: سناريوهايي براي مقابله با تحريم
براي توضيحات بيشتر و دانلود كليك كنيد
- تحقيق در خصوص ايران و منطقه خليج فارس: سناريوهايي براي مقابله با تحريم
دسته بندي : علوم انساني » اقتصاد
پرونده هسته اي ايران همچنان مفتوح
است و كشورهاي موسوم به پنج بعلاوه يك در حال مذاكره براي برداشتن قدم هاي بعدي در
جهت واداشتن ايران به دست كشيدن از چرخه سوخت هسته اي هستند. عليرغم آنكه شواهد
همگي دال بر آن است كه ميزان غني سازي اورانيوم در تاسيسات نطنز بيشتر از 4 درصد
نيست، اما تلاش براي نشان دادن ايران بعنوان كشوري كه تهديد عمده براي كشورهاي اروپايي
و آمريكايي و بلكه تمام جهان است، از سوي مقامات آمريكايي، اسرائيلي و اروپايي و
به تبع آن ها از سوي رسانه هاي بانفوذ ادامه دارد.اين چنين است كه دو مسير پا به پاي
يكديگر در برابر توسعه ايران در حال پيشروي است. ابتدا تحريم هاي اشاره شده در
قطعنامه هاي صادره از شوراي امنيت ملل متحد بخصوص قطعنامه هاي 1737 و 1747، و
ديگري تلاش آمريكا براي مهار ايران و تحريم هاي فرامرزي اين كشور بخصوص در بخش هاي
مالي و بانكي و همچنين در صنعت نفت و گاز و بخش هاي پژوهشي كشور است.گرچه اميدواري براي پايان يافتن
منازعه هسته ايران و غرب و رسيدن به يك راه حل بهينه مبتني بر حفظ استقلال و حقوق
ايران و همچنين رفع نگراني كشورهاي ديگر باقي است، اما به نظر مي رسد كه بحث در
مورد تدوين استراتژي هاي اقتضايي و بررسي راه هاي مواجهه با تحريم ها و تضييقات
تحميلي از نوع بين المللي و در برابر فشارهاي آمريكا ضروري باشد.نويسنده معتقد است كه اعمال تحريم
عليه ايران و همچنين ايجاد فشار سياسي و يا نظامي عليه جمهوري اسلامي ايران اگر
بخواهد تشديد گردد، اين كار از طريق خليج فارس محتمل تر است و مشخصات ژئوپلتيكي
اين منطقه و دسترسي طرف مقابل به اين آبراه و كشورهاي همسايه بستر مناسب براي اين
گونه امور را فراهم مي سازد. از طرف ديگر نيز مزيت هاي ملي ايران در اين منطقه
متعدد و فرصت هاي فراروي كشور در مقابله با تحريم هاي موصوف از هر منطقه ديگر متصل
به مرزهاي ايران بيشتر است. در اين مقاله من به دو موضوع خواهم پرداخت:1-
رفتار آمريكا در قبال ايران بر چه پايه هايي استوار است؟2-
چه راهكارهايي ايران را مي تواند بر بقاي خود مطمئن تر
سازد؟رفتار آمريكا در قبال ايران
-
ايالات متحده آمريكا از ابتداي پيدايش
نفت در خاورميانه در روابط خود با ايران داراي حساسيت ويژه و منحصر بفرد بوده است.
اين حساسيت گاه بصورت نزديكي فوق العاده دو كشور خود را نشان داده است، مانند
اظهار آمادگي مشاركت شركت آمريكايي نفتي سينكلر در توسعه ميادين نفتي ايران در
كناره درياي خزر در 1300 شمسي با پيشنهاد توافقي مبتني بر اختصاص 50 درصد سود آن
به ايران در زمانيكه حداكثر سودي كه شركت مختلط نفت ايران و انگليس به ايران مي
داد 15 درصد بود. يا مانند همكاري هاي ايران و آمريكا در پس از اشغال اين كشور در
1320 در قالب كمك هاي اصل چهار و بخشي از طرح مارشال. يا مانند همكاري هاي سياسي،
امنيتي و نظامي دو كشور در پس از كودتاي 28 مرداد 1332 در قالب تشكيل ساواك، ايجاد
پيمان بغداد و سنتو، و قرارداد همكاري هاي نظامي مابين دوكشور در 1339، يا برنامه
توسعه ايران در چارچوب يك مدل آمريكايي از بهمن 1341 و سرمايه گذاري هاي كلان
آمريكا در ايران از 1349.اگر آمريكا و ايران در همكاري با
يكديگر گوي سبقت از ديگران ربوده اند، در دشمني نيز شدت و حدت ويژه اي داشته اند.
تلاش انگليس براي مبارزه با نهضت ملي شدن نهضت نفت ايران آنگاه به نتيجه رسيد كه
دولت برخاسته از حزب دمكرات در واشنگتن جاي خود را به دولت جمهوريخواه تندرو
آيزنهاور داد و آنگاه برنامه سرنگوني دولت دكتر مصدق به ثمر رسيد. يا شليك موشك به
هواپيماي مسافربري ايران در خليج فارس توسط ناو وينسنس در 12 تير 1367 كه بروز
نوعي دشمني با ايران در حال جنگ با عراق بود كه ايران بايد پيام آن را درك مي كرد.
استراتژي بلندمدت آمريكا در برابر ايران اگر اضمحلال و براندازي نظام جمهوري
اسلامي ايران نباشد، حداقل مهار و كنترل آن كه در منطقه خود قدرت اول نباشد است.
در اين زمينه مباحث متعددي مطرح است، اما ساده ترين آن به اين موضوع باز مي گردد
كه منطقه ايران كدام است؟ ايران وابسته به منطقه خاورميانه، خليج فارس، آسياي جنوب
غربي، آسياي غربي، قفقاز، درياي خزر و آسياي مركزي است و بخوبي پيداست كه كشوري كه
مقسوم عليه مشترك اين مناطق باشد، بالقوه تا چه انداز مي تواند تاثير گذار و
پرنفوذ باشد. به ياد دارم
كه زماني در 1999 در يكي از همايش هاي مربوط به درياي خزر از نماينده آمريكا در
امور درياي خزر كه با حرارت هرگونه منافع براي ايران در خزر را نفي نموده و شركت
هاي نفت و گاز بين المللي را از همكاري با ايران در درياي خزر و قفقاز برحذر مي
داشت پرسيدم كه فرض كن كه در آينده روابط تهران و واشنگتن به حالت عادي درآيد و دو
كشور داراي نمايندگي سياسي در پايتخت ديگري باشند، آنگاه چگونه مي خواهيد با اين
مخالفت شديد فعلي منافع ايران در خزر را به رسميت بشناسيد و به شركت هاي بالادستي
توصيه نمائيد تا در بخش هاي ايراني خزر سرمايه گذاري نمايند؟ او در پاسخ گفت كه
ايالات متحده در مورد ايران و نقش منطقه اي اين كشور وقت زيادي صرف نموده و
استراتژي ها، سياست ها و راهبردهاي عملياتي خود را طراحي نموده است. بنظر آمريكا،
ايران همانند غولي است كه يك پاي آن در خليج فارس و پاي ديگر آن در درياي خزر است.
آمريكا در مورد نفوذ ايران در خليج فارس بسختي قادر است كه آن را مهار نمايد، اما
در خزر اين كار با توجه به ابتدايي بودن روابط بين كشورها و سرمايه گذاري هاي
خارجي امكان پذيرتر است.در دوران پس از انقلاب اسلامي ايران و
پيدايش جمهوري اسلامي بنظر مي رسد كه در حال حاضر در منحني سينوسي روابط ايران و
آمريكا ما در نزديكي پائين ترين و يا خصمانه ترين نقطه هستيم. در چنين حالتي
ايالات متحده آمريكا براي مديريت روابط خود با ايران به مجموعه اي از چشم انداز،
ماموريت، راهبردها، سياست ها و برنامه هاي عملياتي رسيده است. اين مجموعه داراي
روابط سيستميك با يكديگر است، اگر چه بظاهر اجزاي آن در تباين با يكديگرند. در عين
حال كه پياده نمودن برنامه هاي فوق، مسئوليت همه نهادهاي اداري و نظامي سيستم
سياسي آمريكاست اما براي آنكه بصورت روزانه اين كار پي گيري شود، افرادي در سطح
عالي مديريت در بخش هاي سياسي، اقتصادي، نظامي و امنيتي آمريكا مسئوليت روزانه
اجراي سياست هاي فوق را عليه ايران به عهده دارند. نيكلاس برنز، دستيار وزير امور
خارجه آمريكا در امور سياسي و همچنين استوارت لوي دستيار وزير خزانه داري آمريكا
بخش هاي سياسي و اقتصادي راهبردهاي آمريكا عليه ايران را پي گيري مي نمايند.بنظر من اين مجموعه داراي راهبردهاي
زير است:1-ايجاد اجماع جهاني عليه ايران:
اين كار از طريق فعاليت هاي ديپلماتيك در شوراي حكام آژانس بين الملي انرژي
هسته اي، شوراي امنيت ملل متحد و همچنين جريان هايي نظير اجلاس سران گروه 8،
اتحاديه اروپا و اجلاس كشورهاي اروپايي و آسيايي انجام مي شود. سران هشت كشور بزرگ
صنعتي جهان در پايان نشست خود در آلمان به ايران هشدار دادند كه اگر همچنان از
اجراي خواست شوراي امنيت سازمان ملل متحد در مورد محدود كردن فعاليت اتمي خود
سرپيچي كند، از اتخاذ اقدامات سختگيرانه تري عليه اين كشور حمايت خواهند كرد. در بيانيه
پاياني نشست سران از ايران خواسته شده تا با اجراي قطعنامه شوراي امنيت، كليه
فعاليتهاي مرتبط با غني سازي اورانيوم را متوقف كند و بدين ترتيب اين امكان را
فراهم آورد تا مذاكراتي براي حل اختلافي كه بر سر فعاليت اتمي ايران وجود دارد
آغاز شود. در بيانيه سران اين كشورها آمده كه اگر جامعه جهاني اطمينان حاصل كند كه
برنامه اتمي ايران تنها در جهت اهداف صلحجويانه است، فصل كاملاً تازه اي در روابط
با ايران در زمينه هسته اي و ديگر زمينه ها گشوده خواهد شد. اما ايران به عنوان
عضو آژانس بين المللي انرژي اتمي و با استناد به پيمان بين المللي منع گسترش جنگ
افزارهاي اتمي، غني سازي اورانيوم را حق خود مي داند و اعلام كرده كه غني سازي
اورانيوم را تنها به منظور دستيابي به فناوري توليد سوخت مورد نياز نيروگاههاي
اتمي انجام مي دهد و به هيچ وجه حاضر به دست برداشتن از اين حق نيست. اين گمان
مطرح شده بود كه دولتهاي اروپايي پيشرفتي را كه ايران تاكنون در غني سازي اورانيوم
كرده است بپذيرند و تنها با اين شرط كه ايران بيش از اين به گسترش فعاليت خود در
غني سازي اورانيوم ادامه ندهد مذاكره با اين كشور را از سرگيرند.
علوم انساني » اقتصادتعداد مشاهده:
7
مشاهدهفرمت فايل دانلودي:.doc
فرمت فايل اصلي: docx
تعداد صفحات: 40
حجم فايل:211
كيلوبايتدسته بندي:-
محتواي فايل دانلودي:
-
-