۲۵ بازديد

تحقيق معماري خراساني

 براي توضيحات بيشتر و دانلود كليك كنيد

 

 

 

  • تحقيق معماري خراساني
    تحقيق معماري خراسانيدسته: معماري
    بازديد: 1 بار
    فرمت فايل: doc
    حجم فايل: 63 كيلوبايت
    تعداد صفحات فايل: 14

    تحقيق معماري خراساني

    قيمت فايل فقط 3,400 تومان

    خريد

    تحقيق معماري خراساني

    در قسمت شرقي ايران پس از به وجود آمدن حكومتهاي مستقل و نيمه مستقل ، مردم به آرامشي نسبي رسيدن كه نتيجه آن در معماري و هنر نيز پديدار گشت و جوانه هاي هنر و معماري بعد از دو قرن در اين كشور زده شد بعلت اينكه خواستگاه اين معماري در شرق ايران به خصوصا خراسان بودسبك خراساني 15نام داده اند كه بعد ها دامنه آن به يزد و دامغان نيز كشيده شد. آنچه كه مشخص است اين دوره معماري همچون بر روي ريشه پوسيده معماري پارتي روييده شده كه به آن قابليت كاربري براي اسلام را نيز اضافه كرده اند به طريقي كه نحوه حتي نحوه استفاده آجر در ستونهاي كاخهاي ساساني و تاريك خانه دامغان به يك شكل است و طاق نماهايي كه از مشخصات دوره پاتي است در اين دوره نيز مشهود است16.و بيشتر بناها به صورت يك ايواني ساخته مي شد.

    اما مي توان ويژگيهاي كه معماري اين دوره داشته را به صورت زير دسته بندي كرد17:

    -                      در اين دوره ساختمانها نسبت به قبل از اسلام مردم وارتر و كوتاهتر شدند

    -                      كيفيت مصالح مورد استفاده بسيار پائين بود

    -                      از لحاظ فني داراي همان مشخصات معماري پار تي بوده

    -                      در اين دوره اكثر مصالح بوم آورد بودن كه به نحوي سعي مي كردند از امكانات محل فقط بنايي بسازند.

    -                      در اين دوره معماري مسجد آغاز گرديد

    -                      بنا ها با نقشه هاي يك ايواني اجرا مي گرديد.

    آنچه مسلم است معماري خراساني در مخلفت با معماري عباسيان و امويان بود و مي خواست حر ف تازه اي از معماري ايران را داشته باشد .اما معماري ايران به اين سادگي نماند و با توجه به اصالت مردم باز به سوي تزئنات و شكوه و عضمت حر كت كرد و در وا قع هر چه ايران داراي استقلال مي گرديد و عظمت خود را به دست مي آورد تاثيرات آن در معماري پديدار مي گرديد.

    آذري (معماري)جلد: 1نويسنده: هادي عالم زاده      شماره مقاله:152

    آذري، سبكي در معاماري اسلامي ايران، منسوب به اذربايجان، مشهور به سبك مغول يا ايراني ـ مغول و مقارن با دورۀ حكومت ايلخانان بر ايران (654-736ق/1256-1336م). پژوهشگران تاريخ هنر و معماري، غالباً دوران 1400 سالۀ هنر و معماري ايران بعد از اسلام را به سلسله‎هاي مهم حكومتي نسبت داده و زير عنوانهاي سده‎هاي نخستين، دورۀ سلجوقي، مغول (ايراني ـ مغول، ايلخانان)، تيموري، صفوي و قاجار به بحث كشيده‎اند (ويلسن جمـ ؛ ديماند، جمـ ؛ هنر فر، جمـ ؛ ويلبر، 33، 35؛ پوپ «بررسي هنر ايران» جمـ ؛ همو، هنر ايران در گذشته و آينده، جمـ ؛ دوري، جمـ ؛ مارسيه، جمـ) و جز تني چند از اينان چون زكي محمدحسن (صص 15، 17، 18، 27، 36) و ارنست كونل (صص 11، 43، 94) غالباً بي‎هيچ توضيحي از به كار بردن واژۀ «سبك» كه اصطلاحي است فني، تن زده‎اند. تنها ويلبر در تعليل اين نكته نوشته: چون فرمانروايان اين روزگاران فقط پشتيبان و فراهم‎كنندۀ زمينۀ پيشرفت معماري بودند نه آفرينندۀ آن، به جاي به كار بردن واژۀ «سبك» از عنوان سياسي استفاده مي‎شود (ص «ز»). گرچه او خود در جاي جاي كتابش تعبيرات «سبك مغول»، «سبك ايلخاني» و گاه «سبك معماري دورۀ ايلخاني» را به كار برده است (صص 33، 35). در ميان اين پژوهشگران ظاهراً محمدكريم پيرنيا، نخستين‎بار در 1347ش در مقالۀ «سبك‎شناسي معماري ايران» آگاهانه واژۀ «سبك» را به كار برده و به منظور به دست دادن «نامهايي منطقي و مناسب» براي چند بنا كه «به يك سبك ساخته شده» ولي ننامهاي مغولي، تيموري، قراقويونلو و نظاير ان» گرفته اصطلاحاتي نو در پژوهش تاريخ معماري ايران بعد از اسلام عرضه كرده است. وي به پيروي از سبك‎شناسي شعر فارسي، سبكهاي معماري را به زادگاههاي آنها نسبت داده و نامهاي خراساني، رازي، آذري و اصفهاني را در معماري پيشنهاد كرده است (صص 43، 44). باتوجه به مشخصات تاريخي، جغرافيايي، ويژگيهاي معماري و بناهاي بازماندۀ منسوب به سبك آذري مي‎توان آن را بر معماري اسلامي ايران در دورۀ ايلخاني (مغول) منطبق ساخت. به نظر پيرنيا پس از استقرار هولاكو در مراغه (657ق/1259م) معماري ايران جان تازه‎اي گرفت و سبك آذري در پي دگرگونيهايي كه بر اثر اوضاع سياسي، اجتماعي و اقتصاديِ حكم بر جامعه، در سبك رازي (معماري دورۀ سلجوقي) پديد آمد، از مراغه آغاز شد و با نام سبك مغولي راه تبريز و سلطانيه را پيموده و به سراسر ايران و خارج ايران نفوذ كرد و روز به روز آراسته‎تر شد تا در اوج درخشش خود شاهكارهاي روزگار فرزندان تيمور و به ويژه شاهرخ (807-850ق/1404-1446م) را پديد آورد (همو، 45). از اين سخن پيرنيا و قراين ديگر در دو مقالۀ وي، چون ذكر مقبرۀ، شيخ‎صفيّ‎الدين اردبيلي و مسجد گوهرشاد و برخي ديگر از آثار دورۀ پس از ايلخاني در جزو بناهاي سبك آذري، آشكارا برمي‎آيد كه او سبك آذري را بر معماري دو دورۀ ايلخاني و تيموري منطبق مي‎سازد، درحاليكه غالب پژوهشگران، هنر و معماري دو دورۀ مغول (ايلخاني) و تيموري را جدا از يكديگر و به‎سان دو دورۀ مختلف به بحث كشيده‎اند، حتي كونل كه از اين دوره زير يك عنوان، سبك ايراني ـ مغول، گفت‎وگو كرده، توجه دارد كه در اينجا دو دورۀ متوالي با فاصلۀ زماني كوتاه قابل تشخيص است كه به عقيدۀ وي در دورۀ نخست كه مربوط به ايلخانان است عنصر مغولي بر كارهاي هنري ايران تأثير مي‎گذارد و در دورۀ دوم كه عنصر مغولي در فرهنگ ايران حل و هضم مي‎شود سبك تيموري ارزش و اعتبار مي‎يابد (ص 94). اما به هر حال بايد اين واقعيت را در اينجا پذيرفت كه گرچه دورۀ ايلخاني با مرگ آخرين پادشاه مقتدر اين سلسله، ابوسعيد، در 736ق/1335م پايان مي‎يابد، ولي چون مرگ او «نه در فعاليت ساختماني وقفه ايجاد كرد و نه در سبك معماري» (ويلبر، 105) ساختمانهاي بقيۀ سدۀ 8ق/14م را نيز مي‎توان جزو اين دوره و سبك تصريح نمي‎كند، ولي با توجه به اين جمله‎ها مي‎توان جزو اين دوره و سبك به شمار آورد. وجه تسميه: پيرنيا به وجه تسميۀ اين سبك تصريح نمي‎كند، ولي با توجه به اين جمله‎ها مي‎توان به علت اين نامگذاري پي برد: اين سبك «با آميزش و تركيب و تلفيق معماري جنوب و سنتها و روشهايي كه از روزگاران كهن، بوميِ آذربايجان شده بود» پديد امد و «به حق نام آذري گرفت» (پيرنيا، «سبك آذري»، 55)، اما وي روشن نمي‎سازد كه اين سبك كي و از سوي چه كسي و در كجا نام «آذري» گرفته و در كدام متن كهن يا نو به كار رفته است. البته توجه و اشاره به «معماري بومي آذربايجان» در نوشته‎هاي ديگر پژوهشگران بي‎سابقه نيست. پيش از پيرنيا، آندره گدار در گفت‎وگو از مقابر مراغه، كه در نيمۀ دوم قرن 6ق/12م (پيش از يورش مغول) ساخته شده‎اند تعبير «نوع ساختمانهاي آذربايجان» و «معماري آذربايجان» را به كار برده است (ص 426). همچنين وي در گفت‎وگو از آرامگاه الجايتو (سلطان‎محمد خدابنده)، بنا‎ترين اثر معماري عصر ايلخانان، به «ابنيۀ پيشين آذربايجان» و «معماري قديمي آذربايجاني» عنايت داشته است (همو، 433). خاستگاه: برخي از محققان چون عباس اقبال معتقدند روابط ميان جهان اسلام و چين (مركز حكومت خان مغول) كه از روزگار هولاكو آغاز گرديد، تأثيران متقابلي در معماري جهان اسلام مؤثر افتاده، «يكي شكل گنبدهاست كه در مقابر و مساجد كاملاً از معابد چيني و بودايي تقليد شده، ديگر رنگ آبي شفاف در كاشي‎كاري و پوشاندن خِارج گنبدها از كاشيهاي كبود براق. مخصوصاً بعضي از بناهايي كه از عهد ايلخانان باقي مانده از دور هيأت چادرها يعني يورتهاي مخصوص اسلات را دارد، تأثير شكل يورتها در مقبرۀ مشهور به دختر هولاكو واقع در مراغه از همه‎جا نمايان‎تر است»

    قيمت فايل فقط 3,400 تومان

    خريد

    برچسب ها : تحقيق معماري خراساني , تحقيق در مورد معماري خراساني , تحقيق در باره معماري خراساني , تحقيق و بررسي معماري خراساني , معماري خراساني , دانلود تحقيق معماري خراساني , دانلود تحقيق در مورد معماري خراساني , دانلود تحقيق در باره معماري خراساني , دانلود تحقيق و بررسي معماري خراساني